اهميت و جايگاه حج در قرآن کریم
مقدمه
قرآن اين معجزه جاودان الهی ، چشمه جوشانی است که هرگز خشک نمی گردد . دريای بيکرانی که به عمقش نمی توان رسيد. (1)
يکی از گنجينه های نهفته در کلام الهی ، مراسم باشکوه حج است که هرچه بررسی و تحقيق در اطراف آن بيشتر گردد ، معارف و رموز و اسرار آن آشکارتر می گردد.
پيامبر گرامی اسلام در يک بيان نورانی حج را عصاره اسلام و معادل شريعت دانسته است . والخامسه الحج و هی الشريعه. (2)
حضرت امام خمينی (ره) احياگر حج ابراهيمی در پيامی به حجاج بيت الحرام فرمود : انديشمندان و غواصان و درد آشنايان امت اسلامی اگر دل به دريای معارف آن بزنند ...از صدف اين دريا گوهرهای هدايت و رشد و حکمت و آزادگی را بيشتر صيد خواهد نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت. (3)
همچنان که مرحوم شيخ صدوق (ره) در کتاب شريف خصال ضمن اشاره به اين روايت فرمود : قد جاء فی تعليل الرسول للحج ضمن تعليله لسائر الفرائض بانه معادل لتمام الشريعه. (4)پس حج نمونه و مدل کوچکی از اسلام بزرگ است.گويا خداوند متعال اراده نموده که اسلام را در همه ابعادش در يک عبادت جای دهد تا حاجی کل اسلام را يکباره تجربه نمايد.
1 ـ ويژگيها و تأکيدها در نحوه بيان تشريع حج
و لله علی الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا و من کفر فان الله غنی عن العالمين(5)
حج يکی از واجبات الهی است که در تمام ايام عمر يکبار با شرائط خاصی واجب ميشود و اين آيه از آياتی است که دلالت بر وجوب حج دارد اما نحوه بيان وجوب حج در اين آيه کريمه بگونهای است که در هيچ يک از واجبات ديگر به چشم نميخورد، بيان وجوب حج در اين آيه مانند بيان وجوب نماز و زکات نيست بلکه به منزله ميثاق و عهد الهی است که بر گرده همه انسانها گذاشته شده است از اين رو تعبير وجوب حج به سياق خطاب امری آن گونه که در مورد ساير عبادات بيان شده، نيست بلکه در قالب ميثاق و عهد مخصوص الهی با اسم جلاله در حاليکه مقدم بر متعلق خود گرديده بيان شده است که در هيچ يک از عبادات ديگر نمونه ندارد چنانکه امام صادق(ع) در اين زمينه فرمود … اعلم بان الله تعالی لم يفترض الحج و لم يخصه من جميع الطاعات باضافه الی نفسه بقوله عز و جل و لله علی الناس(6)
پس حج پيمان و عهدی است ميان خداوند و بندگان او که بهر طريق شده بايد از عهده آن برآيند و به هيچ وجه از انسانهای مستطيع ساقط نميشود و اگر خودش معذور شد بايد نائب بگيرد بطوری که اين عهد و ميثاق با مرگ هم ساقطشدنی نيست.
2 ـ جامعيت حج و گستردگی ابعاد آن
از جمله چيزهايی که دلالت بر اهميت فوقالعاده و منحصر به فرد حج دارد وجود ابعاد مختلف و منافع وسيع و احياناً متضاد حج است که اين چنين وسعت و گستردگی در هيچ يک از عبادات ديده نميشود و اين از مختصات حج است. خداوند متعال در خطاب به حضرت ابراهيم(ع) فرمود: مردم را دعوت به حج نمائيد تا منافع خود را درآن بيابيد. اذن فی الناس بالحج … ليشهدوا منافع لهم(7)
عموميت و گستردگی حج از اطلاق منافع و تکنير آن که دلالت بر تکثير منافع يا تنويع منافع دارد استظهار ميشود که مفسرين با تعبيرات گوناگون به اين وسعت اشاره نمودهاند بعضيها گفتهاند يک نوع منافع دينی و دنيوی است که در هيچکدام از عبادت ديگر به چشم نميخورد(8) بعضی ديگر نوشتهاند: حج محل تلاقی تمام دنيا و آخرت مسلمين است(9) و گروه ديگر گفتهاند در آيه مبارکه، منافعهم و يا المنافع بکار برده نشد تا تصور يکنوع خاص از منافع به ذهن تداعی نکند(10) همچنان که مرحوم صاحب جواهر در اين باره فرمود:
و هذا الجمع (الحج رياضه نفسانيه و طاعه ماليه و عباده بدنيه قوليه و فعليه وجوديه و عدميه …) من خواص الحج من العبادات التی ليس فيها اجمع من الصلاه و هی لم تجتمع فيها مـااجتمــعفيالحـجمنفنــونالطاعـات…وعلـيکلحال فللحج اسرار وفوائد لا يمکن احصاؤها(11)
چنانکه مقام معظم رهبری حضرت آيه … خامنهای در اين زمينه فرمود: فريضه حج از جمله تکاليف نادری است که در آن ابعاد متعدد و متنوع مربوط به زندگی فرد و سلوک جمعی به شکل با شکوه و دارای تأثير عميق در تن و جان انديشه و نيز در منش و روش آدمی گنجانده شده و درست گذاردن آن ميتواند او را به توفيقات بزرگی در همه عرصههای مادی و معنوی نائل سازد. (12)
پس حج در ميان عبادات الهی از همه باشکوهتر و گستردهتر و دارای ابعاد گوناگون است که در هيچ عبادت ديگر در يک جا جمع نشده است. پس اگر بخواهيم جان و روح ما تصفيه شود، اگر بخواهيم صحنه مرگ و معاد در جان ما ريشه بدواند و فرهنگ غنی اسلام در جوامع مسلمين تقويت يا احياء شود و هر گونه ريشه فرهنگ استعماری و وابستگی از جوامع مسلمين زدوده گردد و بجای تفرقه و نفاق بذر اتحاد کاشته شود، اگر بخواهيم بنيه اقتصادی کشورهای اسلامی تقويت گردد و استقلال و حاکميت و حريت و حميت دينی عينيت يابد، اگر بخواهيم به فرياد مظلومانه پاسخ داده شود و از مشکلات سياسی و اقتصادي، فرهنگی و اجتماعی يکديگر آگاه و در رفع آن تلاش شود و در يک کلمه اگر بخواهيم دين و دنيا ما استوار بماند بهترين موقعيت مناسب، موسم حج است. چنانکه نبی مکرم اسلام فرمود: من اراد الدنيا و الاخره فليؤم هذا البيت(13)
3ـ اهميت حج از جهت مکان
حج علاوه بر مطالب گذشته، از جهت مکان برگزاری هم دارای ويژگيهای خاصی است که در هيچ يک از عبادات ديگر وجود ندارد و آن ويژگيها عبارتند از:
الف) نخستين معبد و با ارزشترين مکان در روی کره زمين
ب) خانه خدا
ج) کانون توحيد
د) تجليگاه نشانههای روشن الهي
ه ) منطقه امن بين المللي
د) پناهگاه عمومي
الف) نخستين معبد و با ارزشترين مکان در روی زمين
ان اول بين وضع للناس للذی ببکه مبارکا و هدی للعالمين(14)
قرآن کريم کعبه را بعنوان نخستين خانه توحيد و با سابقهترين معبد عمومی در روی کره زمين معرفی نمود که هيچ معبدی پيش از آن مرکز عبادت خدا نبوده است و کعبه با اين سابقه مقدس، بر بيت المقدس ترجيح يافت و قبله جهانيان گرديد و خداوند اين سابقه را بعنوان مزيتی در پاسخ ايراد و طعن يهود در تغيير قبله ذکر مينمايد چونکه بر اساس شأن نزولی که درکتب تفسيری فريقين در ذيل آيه مبارکه نقل شده، يهودی ها در برابر تغيير قبله، عکس العمل نشان دادند و گفتند: ان بيت المقدس افضل من الکعبه و احق بالاستقبال و ذلک لانه وضع قبل الکعبه و هو ارض المحشر و قبله جمله الانبياء(15)
در پاسخ به اين ايراد، آيه مذکور نازل شد که کعبه بخاطر سابقهاش تقدم بر بيتالمقدس دارد و قبل از کعبه هيچ معبدی در روی زمين وجود نداشت و الا اوليت اين آيه باطل خواهد شد و به تعبير حضرت آيه الله جوادی آملی ظاهر اطلاق آيه اين است که کعبه اولين مسجد جهانی است که هيچ پيامبری غير از کعبه قبله نداشته است، از آنجائی که طبق آيات 31 و 58 و 59 مريم همه انبياء سجده مينمودند و نماز داشتند ناچار به ستمی بوده اگر بگوئيم قبله غير از کعبه بوده با اطلاق آيه سازگاری ندارد(16)
مراد از اوليت
اقوال و توجيهات مختلقی نقل شده است- فی کونه مبارکا و هدی للعالمين- اول بيت وضع للعباده- اول بيت ظهر علی وجه الماء عند خلق السماء و الارض- اول بيت بناه آدم فی الارض و اوليت در فضل و شرف(17) قدر متقين از اوليت با عنايت به سياق آيه و اطلاق آن و بعض روايات، اوليت در معبد عمومی و فضل و شرف خواهد بود چونکه:
اولاً: اين آيه همچنانکه اشاره شد در پاسخ به اعتراض يهود در مورد تغيير قبله، نازل شد از آنجائی که در اعتراض آنها هم سبقت زمانی و هم فضل و شرف برای بيت المقدس ذکر شده بود اين آيه هم که در پاسخ آنهاست لااقل هر دو را در بر خواهد داشت.
ثانياً: با عنايت به اينکه سياق در بيان مزايای بيت الله است پس مقصود اصلی از ذکر اوليت بيان فضيلت است و از آنجايی که صرف قدمت تاريخی دليل بر فضيلت چيزی نميشود و نفاست و قداست به ارمغان نميآورد پس يک چيز ديگر هم بايد در کنار اين قدمت تاريخی باشد تا باعث ارزش شود و آن در اينجا معبد بودن است چنانکه غالب مفسرين اعم از خاصه و عامه در تفسير وضع للناس گفتهاند مراد وضع بيت برای عبادت مردم است(18) چونکه وضع للناس در مورد کعبه معانی غير از اين نخواهد داشت مؤيد آن، روايتی است که از علی (ع) نقل شده که آن حضرت فرمود:
… و لکنه کان اول بيت وضع لعباده الله(19)
شاهد ديگر اطلاق کلمه عتيق بر بيت الله(20)است چونکه عتيق در لغت به چيزی گويند که هم قدمت تاريخی دارد و هم از قداست برخوردار باشد(21) از اين رو به چيزی که يکی از اين دو را نداشته باشد عتيق اطلاق نميگردد.
پس کعبه با سابقهترين معبد و با ارزشترين مکان در روی زمين است جائی که از ساليان بسيار دور انبياء و اولياء و بندگان خدا در آنجا به عبادت خدا مشغول بودهاند و آن فضا را با عبادت خود معطر و منور و قداست بخشيدند، مکان مقدسی که واضع آن خداوند متعال است چونکه در جمله وضع للناس نائب فاعل مردم قرار داده شده است پس واضع غير مردم خواهد بود.
ب) خانه خدا
در بحث قبل اثبات شد که کعبه اولين معبد عمومی در روی زمين و با ارزشترين مکان است اما مشخص نگرديد که اين خانه متعلق به کيست. در اين بخش با استناد به آيات الهی استنباط خواهد شد که کعبه خانه خداست . و عهدنا الی ابراهيم و اسماعيل ان طهرا بيتي(22)
و اذ بوانا لابراهيم مکان البيت ان لا تشرک بی شيئا و طهر بيتی (23)
در عظمت اين خانه همين بس که خود خداوند متعال در اين دو آيه مبارکه، اين خانه را به خودش نسبت داد و اين تنها خانهای است که به خداوند استناد شده است و در مورد ديگری حضرت ابراهيم(ع) اين خانه را به خداوند منان نسبت داد.
ربنا انی اسکنت من ذريتی بواد غير ذی زرع عند بيتک المحرم(24)
از آنجايی يکه عظمت و عزت خداوند قابل تصور نيست خانهای را که خود خدا به خودش نسبت داد هم قابل تصور نخواهد بود از اين رو دو تا از بهترين بندگان خود يعنی ابراهيم و اسماعيل را مأمور تطهير آن کرد چونکه اين خانه متعلق به اوست هر کسی نميتواند آن را تطهيرکند، چنانکه مشرکين به احترام اين خانه حق ورود در آن، بلکه نزديک شدن آنرا ندارند.
انما المشرکين نجس فلا تقربوا المسجد الحرام(25)
بلکه مسلمين و مؤمنين هم بدون جواز عبور و لباس احرام و رمز مخصوص حق ورود ندارند و اگر اشتباهاً عبور کردند بايد برگردند اگر به موسی خطاب شد: فاخلع نعليک انک بالواد المقدس طوي(26) ای موسی اين سرزمين مقدس طوی است کفشهايت را دربياور.
اما زائر خانه خدا هنوز به وادی مقدس کعبه نرسيده بلکه فرسنگها مانده بايد کفش و کلاه و… را در آورد چونکه خانه، خانه خداست و بخاطر همين خانه است که منطقهای حرم امن الهی و مقدس و محترم شمرده شده که شامل شهر مکه و بخشی از اطراف آن ميگردد و دارای احکام و خصائص ويژهای گشته است.
پس کعبه خانه(27)خداست و سفر حج بسوی بيت الله است پس هر کس در روی کره زمين بخواهد به زيارت خانه خدا برود بايد آهنگ حج کند و از آنجائی که سفر حج الی الله است پس هر کس بخواهد صاحبخانه را با چشم دل ببيند بايد از نزديک مهمان او شود مگر ميشود کسی به مهمانی برود آن هم مهمانی چند روزه و بر سر سفر اکرام او بنشيند اما وجود ميزبان را احساس نکند و با چشم دل نبيند همچنانکه حسين بن علي(ع) در دعای عرفه فرمود: عميت عين لا تري
ج) کانون توحيد
و اذ بوّانا لابراهيم مکان البيت ان لا تشرک بی شيئاً و طهر بيتی للطائفين و القائمين والرکع السجود(28)
با عنايت به وقوع نکره در سياق نهی که مفيد عموم است استظهار ميشود که جايگاه کعبه بر توحيد صرف بنا شده است که هيچ نوع شرکی اعم از شرک جلی و خفی در آن مکان نبايد راه داده شود. و از سوی ديگر با توجه به اينکه کلمه آن در ان لا تشرک بي، أن مفسره است يعنی اين جمله، تفسير تبوئه ميباشد، فهميده ميشود که هدف از جای دادن ابراهيم در اين مکان برای اين بود که تنها خدا پرستيده شود و هيچ چيزی شريک او قرار داده نشود پس هدف از تبوئه (جای دادن ابراهيم) اين نبود که اين مکان محل سکنی او قرار گيرد. در دنباله اين آيه به هدف ديگری برای تبوئه ابراهيم(ع) اشاره ميکند و ميفرمايد: و طهر بيتي لطائفين … يعنی نه تنها ابراهيم هيچ چيز را در اين مکان نبايد شريک او قرار دهد بلکه بايد برای زائران و طواف کنندگان کانون توحيد احداث نمايد و از هر گونه مظاهر شرک و کفر و هر چه شائبه غير ميرود پاکسازی نمايد تا بندگان او در کنار خانهاش فقط به او بينديشند و او را عبادت کنند و درس توحيد بياموزند.
پس در اين آيه کريمه دو چيز هدف تبوئه ابراهيم (ع) در کنار خانه خدا قرار داده شد يکی نفی و ديگری اثبات، اولی مربوط به شخص ابراهيم (ع) است که هدف از اسکان او اين است که هرگز به او شرک نورزد و اساس خانه را بر توحيد استوار کند و بعد از اينکه خودش موحد شد بايد اين خانه را طوری پايهگذاری کند که خالی از هر گونه شائبه شرک و کفر باشد تا ديگران هم فقط او را عبادت کنند. شاهد ديگر بر اينکه اين مکان کانون توحيد است استعمال ضميرمتکلم وحده (بی و بيتي) در دو جای اين آيه است يعنی خداوند با ضمير متکلم وحده به خودشنسبت داد يعنيخانه خداست پس فقط بايد خدا پرستيده شود و به تعبير مرحوم علامه طباطبائی بيت را به خود نسبت داد تا بفهماند که اين خانه مخصوص عبادت من است لاغير(29)
وبـهتعـبيربعـضی مفسـرين ديگـر، اضـافه البـيت الـی نفـسه يعـنی لا يليـق ان يعبد فيه غيره(30)
و احتمالاً نامگذاری کعبه به بيت عتيق(31) اشاره به همين مطلب فوق باشد اين خانه آزاد است و کسانی صلاحيت طواف و عبادت به گرد بيت عتيق را دارند که از بند عبوديت غيرخدا آزاد شده باشند و يا لااقل با طواف دور اين کانون توحيد از هر نوع رقيت و بندگی غيرخدا آزاد شود و فقط سر به آستان خدا فرود آورد(32)
مؤيد ديگر تکرار لاشريک لک لبيک در تلبيه ميباشد يعنی از آنجائی که حاجی قصد ورود به سرزمين توحيد و تجليگاه توحيد دارد از اول بايد اساس خود را بر توحيد و نفی غير، بنا کند همچنانکه شايد وجه استحباب ورود به مسجد الحرام از باب بنی شبيه (محل دفن بت هبل در فتح مکه) برای اين جهت باشد که اين خانه از آنجائی که کانون توحيد است ابتدا بايد غير خدا لگدمال، سپس وارد شد.
د) تجليگاه نشانههای الهي
فيه آيات بينات مقام ابراهيم (ع) و من دخله کان آمنا و لله علی الناس حج البيت (33)
در اين خانه نشانههای روشن الهی از توحيد و معنويت و نبوت و امامت و ايثارگريها و زندگی سراسر مبارزه حضرت ابراهيم (ع) … به چشم ميخورد که قدم به قدم آن يادآور آيات و نشانههای فراوان الهی است که هر کس بخواهد اين آيات را ببيند بايد آهنگ اين خانه کند و از طرف ديگر بايد سعی و تلاش نمايد تا اين آيات را در جان خود مشاهده نمايد و همچون هاجر بعد از سعی و تلاش، به چشمهای دست يابد.
مراد از آيات بينات (34)چيست؟
مفسرين در تفسير آيات بينات دو گونه اختلاف نمودهاند يکی در تعيين مصاديق آيات بينات کـه اين اختـلاف مهم نيست چونکـه از قبيل بيـان مصاديق است و هر مفسری بعض مصاديق آنرا ذکر کرده و ادعای انحصار آنرا هم ندارد.
اختلاف ديگر اين است در اين آيه کريمه چند تا از آيات بينات ذکر شده است.
سه قول وجود دارد:
1ـ بعضی از مفسرين گفتهاند: در اين آيه فقط يکی از آيات بينات که مقام ابراهيم(ع) باشد ذکر شده است اما از آنجايی که آيات جمع و مقام ابراهيم مفرد آورده شد چند توجيه نمودهاند يکی اينکه مقام ابراهيم بمنزله آيات بينات است مثل خود ابراهيم که بمنزله يک امت مطرح شده است ان ابراهيم کان امه قانتا لله (35)
از اين رو آلوسی در توضيح آن گفت: صح بيان الجمع بالمفرد بناءاً علی اشتمال المقام علی آيات متعدده بعد گفته: اگر چه مقام در ظاهر يک آيه است اما چند آيه را در خود جمع کرده است از جمله اثر قدميه فی الصخره – عوصهما فيها الی الکعبين – ابقاءه علی ممر الزمان … حفظه علی الاعداء دون سائر آيات الانبياء(36)
و يا گفتهاند تعداد آياتی که در مقام ابراهيم وجود دارد اين است که مقام هم دلالت بر قدرت خداوند دارد هم نبوت حضرت ابراهيم(37) و هم ميرساند که دين پيامبر اسلام بر دين ابراهيم استوار است.
توجيه ديگر اينکه مقام مصدر است از اين رو جمع بسته نميشود پس مقامات ابراهيم (ع) مراد است(38)
2 ـ قول ديگر اين است که در اين آيه مبارکه دو تا از آيات (مقام ابراهيم (ع) – و من دخله کان امنا) ذکر شده است يعنی نعمت امنيت هم بعنوان يکی ديگر از آيات بينات ذکر شده ، همچنانکه خداوند متعال در موارد ديگر امنيت را بعنوان يکی از نعمتهايش به رخ مشرکين کشيده است.
اولک يروا اناجعلنا حرما امنا ويتخطف الناس من حولهم افبا لباطل يؤمنون وبنعمه الله يکفرون(39)
وجود نعمت امنيت در سرزمينی که مردم آن ربوده ميشدند دلالت بر قدرت خداوند دارد پس چرا به باطل ايمان ميآورند و شکر نعمت را بجا نميآورند و به خداوند ايمان نميآورند اين قـائل در توجيه جمع بودن آيـات گفته است اگـر چـه مقام و امنيت تثنيه است و آيات جمع اما لفظ الجمع قد يستعمل فی الاثنين(40)
3ـ قول سوم که از همه معقولتر و احتياج به توجيههای مذکور در قول اول و دوم ندارد اين است که بگوئيم سياق آيات در مقام بيان مزايای بيت الله است همچنانکه در آيه قبل در مقابل اعتراض يهود به برتری بيت المقدس بر کعبه سه مزايا برای کعبه را ذکر فرمود (اول بيت وضع للناس … مبارکا – هدی للناس) در دنباله آن هم يکی ديگر از مزايای کعبه را ذکر ميکند (فيه آيات بينات) که خانه خدا را بعنوان تجليگاه آيات روشنش معرفی کرده است و سپس سه تا از مهمترين آيات را ذکر نموده است(41) الف: مقام ابراهيم ب: تقرير الامن فيه - من دخله کان آمنا (توضيح اين دو مطلب در ضمن اقوال قبلی بيان شد). ج: ايجاب حجه علی الناس المستطعين (و لله علی الناس حج البيت)
تذکر چند نکته
الف) ذکر اين سه نشانه و علامت در آيه مورد بحث به معنی انحصار آيات بينات در اين سه نيست بلکه از باب ذکر مهمترين آنهاست چنانکه مفسرين آيات ديگری هم ذکر نمودهاند مانند زمزم- صفا و مروه – حجر اسماعيل – حجرالاسود- دوام و بقاء خانه خدا در طول تاريخ در برابر دشمنان سرسخت و …
همچنان که امام صادق (ع) در مورد اين آيات سؤال شد فرمود:
مقام ابراهيم حيث قام علی الحجر فاترت فيه قد ماه و الحجر الاسود و منزل اسماعيل(42)
مرحوم علامه طباطبائی هم در ذيل اين روايت گفت:
فی هذا المعنی روايات اخر ولعل ذکر هذه الامور من باب العدو ان لم تشتمل علی بعضها الايه(43)
ب) بنابر قولسوم بايد برای دوجمله آخری کلمه أن در تقدير گرفت تا بدل يا عطف بيان برای آيات بينات واقع شود يعنی مقام ابراهيم و ان من دخله کان آمنا و ان الله علی الناس حج البيت.
سپس بعنوان اختصار ان حذف شد پس معنی آيه اين ميشود مقام ابراهيم و امن من دخله و حج البيت من استطاع اليه سبيلا(44)
اما مرحوم علامه طباطبائی فرمودند اين تقدير بنابر قول سوم لازم نيست .
پس کعبه تجليگاه آيات روشن الهی و يادآور مبارزات و بندگی قهرمان توحيد و تسليم و رضای محض اسماعيل و ايثار و فداکاری هاجر و صبر و بردباری وضف ناشدني
رسول الله(ص) و مبارزات و حماسههای بينظير پرچمدار عدل و توحيد اميرالمومنين(ع) و يادآور شکنجه شدن اصحاب رسول الله(ص) وبالاخره مکانی که سيزده روزاقامت درآن،سيزده سال خاطرات زمان رسول الله(ص) را بهمراه دارد. از اينرو حضرت امام رضوان الله عليه فرمود: جای جای اين سرزمين محل نزول و اجلال انبياء بزرگ و جبرئيل امين و يادآور رنجها و مصيبتهای چند سالهای است که پيامبر اکرم (ص) در راه اسلام و بشريت متحمل شدهاند …(45)
بناء کعبه يادآور ايثار و هجرت ابراهيم …(46) اخلاص پدر و پسر(47) و کوه صفا و مروه يادآور تلاش و سعی هاجر و يادآور دعوت عمومی پيامبر اکرم بر فراز اين کوه - جبل النور يادآور نزول قرآن و جبرئيل امين - مولد علی يادآور يکی از معجزات الهي، وخلاصه قدم به قدم آن يادآور آيات و نشانههای فراوان الهی است.
ه) منطقه امن بينالمللي
من دخله کان امنا (48)
واذ جعلنا البيت مثابه الناس وامنا (49)
بر هيچ فرد عاقلی پوشيده نيست که بزرگترين نعمت برای هرانسان وجوامع انسانی وجود يک محيط امن و مطمئن است که افراد آن جامعه باکمال صفا و صميمت به دور از هر نوع نفرت و تمايزات و تجاوزات در کنار هم بسر برند که تحقق چنين جامعه و مرکزی از آرزوهای ديرينه بعضی از دانشمندان از زمان افلاطون تا عصر تمدن بوده و هست و سازمانها و جوامع بينالمللی باتمام وسعت و خرج سنگين درصدد تحقق چنين آرمانی هستند اما تاکنون راه به جايی نبردهاند واز سوی ديگر ضرورت چنين منطقه و مکانی با توجه به دنيای پر آشوب و هيجان که شعله جنگ و نزاع و تفرقه سراسر عالم را فرا گرفته بر هيچ شخصی پوشيده نيست اما خداوند متعال طبق حکمت متعاليهاش قرنها قبل، منطقهای را در يک نقطه زمين برای چنين اهداف مقدسی تأسيس وتامين نموده است که در هيچ جای دنيا چنين امنيتی وجود نداشته وندارد به حدی که حتی شکار حيوانات بلکه نشان دادن آن با گوشه چشم ممنوع ميباشد آن هم درمنطقهای که يتخطف الناس من حولهم ، امنيتی که باعث سکون قلب و آرامش خاطر گردد(50)خصوصاً با عنايت به آيه دوم که جهت مبالغه از مصدر استفاده شده(51)ووصف برای بيت قرار داده شد تادلالت بر امنيت خالص وواقعی بکند. چونکه ءامناً با أمناً باهم فرق دارند.
بعلاوه توجه به اطلاق ءامناً و أمناً در هر دو آيه ما را به مطلب ديگری رهنمون ميکند که مراد، امن از دنيا و آخرت است چنانکه امام صادق (ع) در توضيح امنيت بيتالله فرمود:
من أمَّ هذا البيت وهو يعلم انه البيت الذی امره الله عزوجل به و عرفنا اهل البيت حق معرفتنا کان ءامنا فی الدنيا والاخره(52)
مؤيد اين روايت دودسته ديگر از روايات است که دستهای بر امن دنيوی دسته ديگر بر امن اخروی دلالت دارند(53)
اين تامين الهی در حقيقت پاسخ به دعاهای مکرر حضرت ابراهيم در مورد امنيت آن منطقه است که بنو به خود حکايت از اهميت اين نعمت ميکند خصوصاً با توجه به دعاهای هفتگانه ابراهيم(54)که اولين درخواست خود راهمين نعمت قرار داده(55) تا آنجا که اين دعای امنيت را مقدم بر توحيد ودوری از بتپرستي(56)نمود همچنانکه خداوند در بيان عظمت اين نعمت فرمود.
اولم نمکن لهم حرمنا امنا(57)
و در جای ديگر فرمود اولم يرو انا جعلنا حرمنا امنا ويتخطف الناس من حولهم افبالباطل يومنون و بنعمه الله يکفرون(58)
خداوند منان در يک سرزمين بحرانی که در همه جا کشتار و غارت بود يک منطقهای را در امنيت قرار داد در حاليکه دربيرون اين منطقه، انسانها ربوده ميشدند وازآنجائيکه اين نعمت بزرگ احتياج به شکرگزاری عملی و اعتقادی داشت فرمود آيا بجای شکر و ايمان آوردن به خدا، سراغ باطل ميرويد و به نعمت خدا کفران ميورزيد آنهم در خانه خدا در کانون توحيد بسراغ بت و صنم ميرويد بدلو نعمت الله کفراً …. و جعلو لله اندادا(59)
همچنان که در اين عصر هی خيلی از افراد بجای شکر اين نعمت به دنبال بتهای شرق و غرب به راه افتادند و جعلو لله انداداً. سپس در دنباله آيه چنين نتيجه ميگيرد.
و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا او کذب بالحق لما جائه(60)
آيا ظلم و ستم از اين برتر تصور ميشود که انسان بجای شکر از نعمت و ايمان آوردن به خداوند،در بيت الله و کانون توحيد به سراغ غير الله برود که اين بدترين نوع کفران نعمت است.
پس کعبه يک مرکز امن بينالمللی است و بعنوان يکی از نعمتهای بزرگ الهی در قرآن بشمار رفته است، نعمتی که شرط اساسی و عامل اوليه برای شکلگيری و قوام هر جامعه است و از سوی ديگر مظلومان تاريخ از سراسر عالم ميتوانند در اين نقطه جمع بشوند و بدور از هر گونه وحشت فرياد خود را به گوش جهانيان برسانند تا چارهانديشی شود ووجود چنين امانخانهای تاثير زيادی در جلوگيری از ظلم و تجاوز دارد که جهان بدانديک چنين جائی وجود دارد که به داد مظلوم و بيپناه رسيدگی خواهد کرد و از سوی ديگر چنين مرکزی فتح باب مذاکرات و رفع مخاصمات بين دول و ملل اسلامی خواهد شد و از ناحيه ديگر تکرار و تشکيل اين کنگره در هر سال يکنوع آموزش تعليم عملی امنيت به مسلمين عالم است تا نمونههائی برای همه ايام سال و ايام عمردر طول زندگی باشد.
جمعبندي
1 ـ از آنجائی که خداوند متعال کعبه را امانخانه عمومی قرار داد پس هيچ فردی و گروهی حق نا امن کردی اين مکان مقدس را ندارد.
2 ـ مراد از امنيت ، امنيت تکوينی و تشريعی ودنيوی واخروی است واحتمالاً تکوينی قبل از اسلام هم وجود داشت(امنهم من خوف)اما تشريعی بعدازاسلام اضافه شد(من دخله کان امنا)
3 ـ بر همـه مسلمـين فرض و لازم اسـت که از فـرصت منـاسب و بينظير برای رفع تفرقه و مخاصمات به احسن وجه استفاده نمايند.
و) مرجع و پناهگاه عمومي
و اذ جعلنا البيت مثابه للناس وامنا (61)
از آنجائيکه آيه در مقام يادآوری يکی از نعمتها به پيامبر اسلام يا مردم ميباشد(62) و با ضمير متکلم معالغير آنرا به خودش نسبت داد و از سوی ديگر لفظ مثابه هم مطلق و هم با تاء مبالغه(63) ذکر شده و از ناحيه ديگر مثابه يک لفظی است که معنای وسيعی بهمراه دارد بطوری که بعضی از مفسرين تا دوازده معنی برای آن ذکر کردهاند(64) که توجه به همه اينها ولفظ الناس سبب توجه بيشتر به مثابه بودن خانه خدا خواهد شد خانهای که ملجا ومرجع و پناهگاه همه مردم قرار داده شد، مکان مقدسی که نفع و ثواب مادی و معنوی بهمراه دارد خانهای که محل بازگشت وتوبه از گناهان فردی و اجتماعی وباعث تنبه وبيداری از هرگونه غفلت ولغزش و سبب سيراب از آب حيات زندگی خواهد شد.
ترديدی نيست که جامعه بشری بهنگام بروز اختلافات و تعديات احتياج به يک چنين ملجاء و مرجع بينالمللی دارد که از يک سو متعلق به گروه و طائفه ودولت خاصی نباشد واز سوی ديگر مورد احترام همگانی باشد وچنين پناهگاهی در هيچ نقطه جهان برای هيچ ملتی و قبيلهای با چنين اوصاف وجود ندارد.
و از آنجائيکه کعبه پناهگاه همه مردم است (للناس) پس اين مکان مقدس نبايد برای عدهای خاص پناهگاه گردد اما برای عده ديگر شکنجهگاه و برای دسته ديگر قتلگاه گردد.
فهرست منابع
علاوه بر قرآن، نهج البلاغه و مفاتيح الجنان ساير منابع عبارتست از :
1 ـ الاحتجاج القرآن، طبرسی – مؤسسه الاعلمی – بيروت – 1403 ق
2ـ احکام القرآن ـ ابن عربی – دارالکتب العلميه – بيروت – 1408 ق
3ـ احياء علوم الدين – محمد غزالی – دارالفکر – بيروت – 1406 ق
4 ـ اعيان الشيعه – حسن الامين – دارالتعارف – بيروت – 1408 ق
5 ـ المنار – رشيد رضا – دارالمعرفه – بيروت
6 ـ بحارالانوار – محمدباقر مجلسی – دار احياء التراث – بيروت – 1403ق
7 ـ تفسير روح المعانی – آلوسی – دار احياءالتراث – بيروت
8 ـ تفسير صافی – ملامحسن فيض کاشانی – موسسه الاعلمی – بيروت
9 ـ تفسير کشاف – محمود زمخشری – دارالکتب العربی – بيروت
10ـ تفسير کبير – فخرالدين رازي
11 ـ تفسير فی ظلال القرآن – سيد قطب دار الشروق – بيروت 1400 ق
12 ـ تفسيرالفرقانفيتفسيرالقرآن– محمد صادقي–انتشاراتفرهنگاسلاميتهران – 1410ق
13ـ تفسير مجمع البيان – علامه طبرسی – مکتبه آيه – مرعشی نجفی – قم – 1403 ق
14 ـ تفسير الميزان – محمدحسين طباطبايی – منشورات جامعه مدرسين – قم – 1403ق
15 ـ تفسير نورالثقلين – عروس حويزی – موسسه اسماعيليان – قم
16 ـ تهذيب الاحکام – محمد طوسی – دار صعب – بيروت – 1401ق
17 ـ جرعه ای از بيکران زمزم – جوادی آملی – نشر معشر – تهران – 1371 ش
18 ـ جامع الاحاديث – آيت الله بروجردی – المطبعه العلميه – قم
19 ـ جواهر الکلام – شيخ محمدحسن نجفی – دار احياء التراث – بيروت
20 ـ حج در کلام و پيام امام خمينی (ره) – معاونت آموزش بعثه مقام معظم رهبری در حج و زيارت – نشر مشعر – تهران
پی نوشت:
1 ـ قال علی (ع) انزل عليه الکتاب نورا لا تطفأ مصابيحه و سراجا لا يخبر توقده و بحرا لا يدرک قمره ... و بحر لا نمزفه المتنزفون و عيون لا ينزفه الماتحون و مناهل لا يغيضها الواردون . شرح نهج البلاغه عبده ج2
2 ـ وسائل الشيعه ج1 ص26
3 ـ حج در کلام و پيام امام خمينی ص71
4 ـ خصال ج2 ص447
5 ـ آل عمران 97
6 ـ بحار الانوار ج 96 ص 125
7 ـ حج 28
8 ـ تفسير کبير ج 23 ص 27 و کشاف ج 3 ص 152
9 ـ سيد قطب فی ظلال ج 4 ص 2418
10 ـ الفرقان ج 17 ص 65
11 ـ جواهر الکلام ج 17 ص 214 و 218
12 ـ گزيدهای از پيام مقام معظم رهبری حضرت آيه الله خامنهای به نمايندهاش جناب آقای محمدی ری شهري
13 ـ وسائل الشيعه ج 11 ص 58
14 ـ حج 27
15 ـ آل عمران 96
16 ـ تفسير کبير ج 7 ص 151 و مجمع البيان ذيل آيه با مختصر تفاوتي
17 ـ ميقات حج شماره 4
18 ـ کشاف ج1 ص386 و تفسير کبير ج8 ص153و154
19 ـ الميزان و روح المعاني- کشاف- صافی - تفسير کبير ذيل آيه
20 ـ درالمنثور ج 2 ص 265
21 ـ و ليطوفوا با لبيت العتيق حج 29
22 ـ مقاييس اللغه
23 ـ بقره 125
24 ـ حج 26
25 ـ ابراهيم 37
26 ـ توبه 28
27 ـ طه 13
28 ـ اين اضافه اضافه تشريفيه است يعنی برای بيان شرافت وفضيلت کعبه بخدا نسبت داده شده است مثل شهرالله وکتاب الله و الا خداوند منزه ازصفات اجسام است وازطرف ديگراين نهايت لطف خداوندبه بندگانش هست که نقطهای رامعين کندوبه خودش نسبت دادوبندگان خودرادعوت کندتاازنزديک مهمان او شوندوآنهارامورد اکرام قراردهد چنانکه مولی علي(ع) فرمود: الحاج و المعتمر و فدالله و حق علی الله ان يکرم و فده و يحبوه بالمغفره. بحارالانوار ج96 ص8
29 ـ حج 26
30 ـ الميزان ج 14 ص 368
31 ـ المنار ج1 ص 466
32 ـ و ليطوفوا بالبيت العتيق – ثم محلها الی البيت العتيق حج 29 و 33
33 ـ جرعهای از بيکران زمزم ص 58
34 ـ آل عمران 97
35 ـ تذکر دو مطلب خالی از فايده نميباشند: الف) مراد از آيه امر خارقالعاده نيست چونکه معنای آيه نه در لغت و نه در استعمال قرآن منحصر در اين معنی نميباشد بلکه مراد علامت و نشانهای است که دلالت بر خداوند و صفات او داشته باشد. ب) در مقام ابراهيم (ع) از جهت ادبی چهار احتمال داده شده است- خبر برای مبتدا محذوف (احدها مقام ابراهيم (ع))- مبتدا برای خبر محذوف (منها مقام ابراهيم (ع))- بدل بعض از کل يا عطف بيان روح المعانی ج 4 ص 5
36 ـ نحل 120
37 ـ روح المعانی ج 4 ص 5-6
38 ـ روح المعانی ج 4 ص 5-6
39 ـ تفسير کبير ج 8 ص 160
40 ـ عنکبوت 67
41 ـ تفسير کبير ج 8 ص 160
42 ـ مختار الميزان ج 3 ص 352 و مختار رشيد رضا درالمنارج 7 ص 8 و در روح المعانی ج 4 ص 6 و تفسير کبير ج 8 ص160 بعنوان قولی ذکر شده است
43 ـ فيض کاشانی – صافی ج 1 ص 358- نور الثقلين ج 1 ص 367
44 ـ الميزان ج 3 ص 356
45 ـ تفسير کبير ج 8 ص 160
46 ـ حج در کلام و پيام امام خمينی ص 13
47 ـ ربنا انی اسکنت من ذريتی بواد غير ذی زرع عند بيتک المحرم
48 ـ ربنا تقبل منا … بقره 127
49 ـ آل عمران 97
50 ـ بقره 125
51 ـ الامن، طمأنيه النفس وزوال الخوف . مفردات راغب
52 ـ وصف به للمبالغه : روح المعانی 1 ص 378
53 ـ صافی ج 1 ص 360 و نورالثقلين ج 1 ص 369
54 ـ صافی ج 1 ص 360 و نور الثقلين ج 1 ص 369
55 ـ سوره ابراهيم آيات 35 تا 41
56 ـ و اذ قال رب اجعل هذا البلد امنا
57 ـ و اجتبنی و بنی ان نعبد الاصنام
58 ـ قصص 57
59 ـ عنکبوت 67
60 ـ ابراهيم 38-30
61 ـ عنکبوت 68
62 ـ بقره 125
63 ـ اذکر يا ايها الرسول او اذکر يا ايها الناس
64 ـ روج المعانی ج 1 ص 178
65 ـ تفسير فرقان ج2-1 ص137