بهمن صالحی در سال 1316 در رشت به دنیا آمد و از سال 1333 به سرودن شعر پرداخت که شعرهای او از سال 1335 بهطور مداوم در مجلات فردوسی، سپید و سیاه و امید ایران منتشر میشد. او در آغاز بیشتر به قالب غزل میپرداخت اما پس از آشنایی با نیما یوشیج به سرودن شعر نیمایی نیز روی آورد. در سال 1345 اولین مجموعه شعر خود را با نام «افق سیاهتر» منتشر کرد. وی هماکنون ساکن رشت و کارمند بازنشسته اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان است.
«باد سرد شمال»، «کسوف طولانی»، «نخل سرخ»، «میثاق عاشقان»، «بانوی آب»، «خطوط دلتنگی»، «مردی از گیلان» و «گزیده ادبیات معاصر» از آثار این شاعر نام آشنای گیلانی هستند.
توکلی مقدم در مقدمه کتاب (( سپید رود شعر )) که انتشارات حرف نو آن را در سال 1389 منتشر کرده آورده است :
"گیلان سرزمین دلاوران و آزادی خواهان در طول دوران برخوردار از تکاپوی شاعران و نویسندگان دیار خود بوده است. گوشه گیری، حجب و حیای قاطبه شاعران شمال، مانع معرفی شایسته آنان در عرضه شعر و ادب کشور بوده است وهیچ کدام از شاعران برجسته گیلان به اندازه های واقعی خود مطرح نشده اند.
اینک سخن از شاعر نام آشنا بهمن صالحی است که در دوران پر تلاطم شعر با الهام از لطافت طبیعت بانشاط خطه سرسبز شمال برخاست و بر مدار اندیشه و عاطفه سیر نمود و با تکیه بر ابزارهای هنر شاعری والاترین اندیشه های بشری را در وادی شعر فارسی ترسیم کرده است.
وی که نخستین فعالیت های ادبی خود را از سال 1334 با چاپ آثار نظم و نثر در مطبوعات آغاز کرده، در صحنه های مختلف جامعه حضوری فعال داشته است. از وی کتاب های متعددی چاپ شده که عمده موضوعات آن ها؛ اجتماعی، مذهبی، دینی، دفاع مقدس و یادکرد بزرگان گیلان و عشق به ایران اسلامی است. بیان احساسات و عواطف شخصی در منقبت اهل بیت (ع) و شخصیت های فرهیخته جامعه از وی چهره ای ممتاز در عرصه ادبیات انقلاب اسلامی نشان داده است. از ویژگیهای دیگر اشعار صالحی ارتباط عاطفی و زبانی او با آدمهای زمانش است که به خاطر سلاست و روانی بیان و مناعت اندیشه از همان آغاز با سروده هایش در باور شعر دوستان آسان جای گرفت.
اشعار شاعر گرانمایه در آیینه مطبوعات کشور بارها مورد نقد و بررسی قرار گرفته و خود وی نیز در مصاحبه های مختلف، دیدگاههای خود را در خصوص شعر معاصر ایران مطرح کرده است. شرکت در کنگره های ادبی استانی و کشوری و دریافت لوح های تقدیر نشان از موقعیت برجسته وی در عرصه شعر معاصر کشور دارد. صالحی در تمام قوالب شعری طبع آزمایی نموده ولی پیش کسوتان وادی شعر و ادب معاصر وی را با غزلهایش می شناسند.
برجستگی«عاطفه» در اشعار جوانی و «اندیشه» در اشعار متأخر، از وی چهره ای ماندگار و به یادماندنی در ادبیات معاصر بر جای گذاشته است."
دو شعر بانوی آب و بوسه باران صالحی جهت آشنایی بیشتر با شاعر :
بانوی آب
چون هاله ای ز عاطفه ماه
با جامه ای ز نور
- در قصر آفرینش کامل - خورشید وار
ایستاده
به درگاه
نامش
ظهور زهره در آفاق عشق
مهرش
فروغ سرمدی دلهاست
با ابر مهربانی دستانش
بانوی آب
در لحظه های آبی رویاست
آئینه ی کرامت دریاست
او
والاترین امیره ی گلها
در دست مداین روحانی است
شعر شرف
بر سینه کتیبه تاریخ
اسطوره ی شگفت طهارت
منظومه ی فضایل انسانی است
گهواره ی دو شیر شجاعت
در جنگل ستاره و خنجر
باران شامگاهی
بر گسترای مزرعه کهکشان
آموزگار صبح
بر پاکی و صفاست
بانوی باستانی دلها
- آمیزه ی تعقل و پرهیز -
معنای زن
در مکتب مبارک قرآنی است
با او سخن
جز با وضوی اشک مگویید
وز او نشانه ای
جز در جهان ساکت و خاکستری خواب مجویید
کان نخل رنجدیده
و آن سرو سوگوار
- از مرگ ارغوانی خورشید -
تعبیر صادقانه ی اندوه
در شعر ناتمام جوانی است
بانوی بانوان
برج بلند و سبز رهایی
از خاک و خاکیان
معراج نور
از پهنه ی زمین
تا عرش آسمان...
بهمن صالحی
بوسه باران
درختِ کوچکِ من ،عاشق بهاران باش
رفیق چشمه و همدرد جویباران باش
شعاعِ سایه تو ا گرچه بس بُوَد کوتاه
سرفرازیِ خورشیدِ کوهساران باش
ز واژههای خود این برگهای زنده و سبز
قصیده ای به بلندای روزگاران باش
به یمن خاطرۀ خوابهای خیامی
پناهگاهِ شبِ سرخِ میگساران باش
در این گریوه که خنجر کشید هُرمِ عطش
نشان واحه به نومیدیِ سواران باش
دوباره جنگل متروک سبز خواهد شد
به سوگواریِ یاران ز بردباران باش
غبار غم نبماند، چه جای درد و دریغ
همیشه منتظرِ بوسه های باران باش
چو مرغ عشق به سوی تو پر کشد روزی
به دامنِ افق از چشم انتظاران باش
بهمن صالحی