دانشجو; واژهای مقدس
واژه دانشجو، به اندازه کرامت و تقدسش، وسيع و پردامنه است. آنقدر پر افق که هرگاه به هر سوى کرانهاش انگشتى اشاره بريم، نسيمى تازه از معنا مى يابيم. دانشجو و دانشگاه از مقدّسترین واژه هایی است که میتوان در فرهنگ اسلامی سراغ گرفت. اسلام دینی است که درس خواندن را فریضه می داند و به عالمان اندیشمند مباهات می کند و به تقدیس محیط های علمی می پردازد و لزوم توجه و پاسداری از آن را به همگان گوشزد می کند و شروطی را برای نیل به سعادت حقیقی بیان می دارد که تحقق آن در محیط های علمی و آموزشی، تجلّی دانشگاه اسلامی را نوید می دهد و ترک آن موجب خسران و انحراف در مراکز آموزشی خواهد شد.آنچه روز دانشجو را در تقويم مناسبت هاى انقلاب اسلامى به فراموشى نسپرده، ريشه هاى عميق اين نامگذارى است رژيم پهلوى پس از کودتاى 28 مرداد 1332، خود را بيش از پيش نيازمند آغوش گرم امريکا مى ديد. در ادامه اين روند، سفر نيکسون، معاون رئيس جمهور وقت امريکا به ايران در هفده آذر 1332 برنامه ريزى شد. تظاهرات دانشجويان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به اين سفر، از روز چهاردهم آذر آغاز گرديد. در گرماگرم غارت سرمايه هاى ملى، فرهنگى، مادى و مذهبى از سوى امريکاييان، چه کسانى جز فرزندان فرهيخته ايران مى توانستند اين آگاهى را به ملت خود اعلام دارند؟در روز هفده آذر همزمان با ورود نيکسون به تهران، تمام دانشگاه هاى پايتخت در اعتصاب کامل به سر مى بردند. وقتى نيکسون براى دريافت دکتراى افتخارى حقوق در دانشکده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران حاضر شد، يکى از مطبوعات در سرمقاله خود با عنوان «سه قطره خون» اينگونه نوشت: «آقاى نيکسون! وجود شما آنقدر گرامى و عزيز بود که در قدوم شما، سه نفر از بهترين جوانان اين کشور، يعنى دانشجويان دانشگاه را قربانى کردند».
خون سه جوان آزادىخواه ايرانى است که نام دانشجو را در شانزدهم آذرماه هر سال بر خاطرها تلنگر مى زند.
روايت شانزدهم آذر 1332، با بيان يکى از شاهدان ماجرا، آنقدر تکان دهنده است که هر دلى را آکنده از تأثر و افسوس مى کند. شهيد مصطفى چمران اينگونه مى نويسد: «از آن روز (يعنى 16 آذر 1332) نُه سال مى گذرد، ولى وقايع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گويى همه را به چشم مى بينم. صداى رگبار مسلسل در گوشم طنين مى اندازد. سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را مى لرزاند. آه بلند و ناله جانگذار مجروحين را در ميان اين سکوت دردناک مى شنوم. دانشکده فنى خون آلود را در آن روز و روزهاى بعد به رأىالعين مى بينم.آن روز، ساکت ترين روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهاى را نشان مى داد، دانشجويان بى اندازه آرام و هوشيار بودند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چه طور سه نفر از بهترين دوستان ما، بزرگ نيا، قندچى و رضوى به شهادت رسيدند؟
دولت با خراب کردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاريان را کم و بيش مجبور به سکوت کرد، ولى دانشگاه همچنان خارى در چشم دستگاه مى خليد و دست از مبارزه برنمى داشت و دستگاه همچون درنده خون خوارى به کمين نشسته، دندان تيز کرده بود که از دانشجويان مبارز دانشگاه انتقام بگيرد؛ انتقامى که عبرت همگان گردد.روز بعد نيکسون به ايران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهى که هنوز به خون دانشجويان بى گناه رنگين بود، دکتراى افتخارى حقوق دريافت داشت و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا، وعده هرگونه مساعدت و کمک نمود و به رئيس جمهور امريکا پيغام برد که آسوده بخوابد».
خبر واقعه 16 آذر و کشته شدن دانشجویان، به سرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیاری از دانشگاه های اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در روز 18 آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران و همزمان با مراسم برگزاری سومین روز کشته شدگان حادثه دانشگاه، تظاهراتی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. دانشجویان هم در اعتراض به جنایت های دولت کودتا، مدت پانزده روز از شرکت در کلاسهای درس خودداری کردند.بر این اساس، 16 آذر 1332 به نام روز مقاومت تاریخی، در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه های ایران مراسم یا تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز بر پا کردند و در گذر زمان، 16 آذر به نام روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم گنجانده شد.
جنبش دانشجویی در دهه 1320، با توجه به مسائلی نظیر حضور قدرتهای خارجی انگلستان، شوروی و آمریکا و اعمال نفوذ آنان در کشور برای به دست آوردن یا حفظ امتیاز به ویژه در مسئله نفت، عدم تحقق دموکراسی و آزادی های مندرج در قانون اساسی، شکاف طبقاتی وگسترش فقر عمومی، تحقیر فرهنگ مذهبی از سوی جریان های فکری و نیز تعدد احزاب و جریانهای سیاسی، در سه ملیت فکری چپ، ملی و مذهبی شکل گرفت. هر طیف فکری جنبش دانشجویی، تشکیلات متعلق به خود را برای پیگیری اهدافش سازمان میداد و فعالیت می کرد.
قشر دانشجو، پیش از انقلاب همواره با تکیه بر خدا و اعتماد به نیروهای خودی، در صحنههای مختلف سیاسی ـ اجتماعی حاضر می شد. آنان با فریادهای آتشین و کوبنده و فعالیتهای مستمر، مخالفت آشکار خویش را با رژیم پهلوی اعلام و بر همراهی و همدلی با رهبر انقلاب و مردم ایران تأکید می کردند. پس از پیروزی انقلاب و به بار نشستن تلاش های همه جانبه، آنها دوش به دوش ملت و دولت در همه عرصه ها به ویژه در سازندگی کشور حاضر شدند. دانشجویان نشان دادند که پیرو مکتب ولایت اند و هرگز زیر بار سخنان بیهوده و حیله های دشمنان نخواهند رفت.
16 آذر، نماد روحیه خروشان جنبش دانشجویی و مظهر ایثار، از خودگذشتگی، پایداری و استقلال و آزادی است. در این روز، دانشجویان به اعمال مزدورانه شاه اعتراض و او را دست نشانده دولت آمریکا معرفی کردند. آنان ثابت کردند که دانشجو، تنها جوینده دانش نیست؛ بلکه جوینده همه خوبیهاست و در همه جا حضور چشم گیری دارد و با روشنگری و آگاهی های خود، هرگز اجازه نخواهد داد دشمنان در امور داخلی و خارجی کشور دخالت کنند. 16 آذر ثابت کرد که ایران تنها از آنِ ملت ایران است و آنان خود حق اداره کشورشان را دارند. 16 آذر ثابت کرد که قلم ها، شعارها و قدم های استوار دانشجو، همواره همراه ملت و یاریگر دولت در همه زمینه هاست .