بسم ا... الرحمن الرحيم بررسی تحولات چشمگیر جهانی در زمینه های اقتصادی و تکنولوژیک در قرن بیستم و ابتدای قرن 21 به خوبی نشان میدهد که رویکرد اکثر کشورهای جهان در چند دهه اخیر به موضوع کارآفرینی موجب گردیده تا موجی از سیاستهای توسعه کارآفرینی در دنیا ایجاد شود و پدیده کارآفرینی راه حلی برای فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی اجتماعی و به عنوان نیروی پر قدرت پیش برنده بیشتر اقتصادها شناخته شود. کارآفرینی نقشی اساسی در توسعه فناوری و ایجاد توانمندیهای تکنولوژیک کشورها داشته و یکی از بهترین پیامدهای اقتصادی آن اشتغال زایی در جوامع است که قادر است رشد اقتصادی کشورها را تسریع و آثار اجتماعی مناسبی را برای جوامع به ارمغان آورد. تأمل در وضعیت اقتصادی و روند مراحل پیشرفت و توسعه در کشورهای توسعه یافته و «کشورهای تازه صنعتی شده» که به موضوع کارآفرینی توجه ویژه مبذول نمودهاند، بیانگر آن است که این کشورها توانستهاند به پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی دست یابند و یا حداقل بحران های پیش آمده را به سلامت پشت سر بگذارند. علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته صنعتی جهان از اواخر دهه 1970 به بعد موضوع کارآفرینی مورد توجه جدی قرار گرفت، در کشورهای در حال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع مورد عنایت ویژه قرارگرفته است. پدیده جهانی شدن اقتصاد نیز این ضرورت را در میان کشورهای در حال توسعه قوت داد تا موضوع توسعه کارآفرینی به عنوان برنامه ای راهبردی تلقی و به آن پرداخته شود. در کشور ما، تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی توجه چندانی به موضوع کارآفرینی مبذول نگردیده بود و حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر فعالیتی در این زمینه وجود نداشت. کارآفرینی، خوشبختانه در برنامه سوم مورد تأکید اکید قرارگرفت و به طور خاص کارآفرینی در بخش دانشگاهی کشور با تصویب و شروع به اجرای طرح کاراد که توسعة کارآفرینی را مورد نظر خود قرار داد و عملا گسترش یافت. دانشگاه های مجری در این طرح به تدریج از نیمة دوم سال 1379 با تشکیل کمیته کارآفرینی، مرکز کارآفرینی و هسته های کارآفرینی فعالیتهای خود را آغاز نموده اند. ظهور و توسعة کارآفرینی یک پدیده خودبخودی نبوده بلکه این پدیده وابسته به فاکتورهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که غالباً به عنوان شرایط توسعة کارآفرینی فهرست می گردند. این گونه شرایط ممکن است، دارای تأثیرات مثبت و یا منفی بر توسعة کارآفرینی باشند. تأثیرات مثبت موجب آسان سازی فعالیتهای کارآفرینی شده در حالی که آثار منفی موجب عدم ظهور فعالیتهای کارآفرینی میگردند. فاکتورهای اقتصادی مانند سرمایه، یکی از مهمترین پیش نیازهای تأسیس کسب و کار هستند. دسترسی کارآفرین به امکانات سرمایه ای موجب دستیابی همزمان به سایر عوامل تولید شده که در نتیجه ترکیب آنها محصول یا خدمتی را ایجاد مینماید. بنابراین، سرمایه به عنوان روان سازنده فعالیتهای کارآفرینی است که دولت نهم نیز به طور جدی آن را در دستور کار خود قرار داده است و بودجة قابل ملاحظهای را به آن اختصاص داده است. از فاکتورهای دیگر، آموزش نیروی کار است، صاحبنظران مدعی هستند که فارغ التحصیلان رشتة کارآفرینی سه برابر بیشتر از بقيه رشتهها احتمال دارند که نسبت به ایجاد کسب و کار اقدام نمایند و از فاکتورهای اقتصادی مهم دیگر شکل بازار است. در ارتباط با فاکتورهای غیر اقتصادی، جامعه شناسان و روانشناسان معتقدند، گرچه فاکتورهای اقتصادی، عوامل لازمی هستند ولی کافی برای ظهور فعالیتهای کارآفرینی نمیباشند و به طور گستردهای وابسته به وجود فاکتورهای غیر اقتصادی هستند؛ مثل فاکتورهای اجتماعی و مسائل فرهنگی و روانشناسی. فاکتور دیگر، نقش دولت ها به ویژه در کشورهای در حال توسعه در حمایت از کارآفرینان در ایجاد تسهیلات و خدمات اولیه و فراهم آوردن انگیزهها و اعطای امتیازات لازم است که میتواند فعالیتهای کارآفرینی را تسهیل نماید. از این رو حمایتهای دولتی به عنوان مؤثرترین عامل رشد کارآفرینی به حساب میآیند. در شرایط حاضر ، بخش دانشگاهی کشور به عنوان پایگاه اصلی تولید و اشاعة دانش و تکنولوژی، از اهمیت ویژهای در روند توسعه و پیشرفت فعالیتهای کارآفرینی برخوردار است و لازم است به طور کارآمدتر به تجاریسازی تحقیقات و کارآفرینی دانشگاهی، رویکرد جدیتری داشته باشد؛ به بیانی دیگر، در اقتصاد مبتنی بر دانش، بخش دانشگاهی به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام ملی نوآوری، دیگر نمی تواند تنها به مسئولیتهای آموزشی یا حتی تحقیقاتی خود اکتفا نماید و ضروری است در زمینههای علمی و تکنولوژیک و فناورانه مسئولیتهای بیشتری را در توسعه فناوری و کارآفرینی دانشگاهی به عهده گیرد. این در حالی است که کشور ما به علت ساختار جمعیتی جوان آن و نیز پشت سر گذاشتن تحولات عظیم اجتماعی اقتصادی، رشد جمعیت کشور، رشد کمی دانشگاهها و رشد جمعیت دانشجویی که افزایش قابل توجهی را در تعداد فارغالتحصیلان در پی داشته است از معضلی نظیر کمبود اشتغال و بیکاری رنج می برد. اشباع ظرفیت استخدامهای دولتی و ناتوانی بخش خصوصی در به کارگیری افراد جویای کار موجب شده است تا در سالهای اخیر مشکل بیکاری در بین دانشآموختگان دانشگاهی به شدت افزایش یابد و به عنوان یک چالش بزرگ اقتصادی مطرح گردد. در این شرایط، نقش و مسئولیت دانشگاه ها با توجه به توان عظیم علمی آنها در کمک به رفع این معضلات، دو چندان میگردد. بخش دانشگاهی از طریق تسهیل انتقال یافتههای علمی و تحقیقاتی خود به عرصة اقتصاد و صنعت کشور که از طریق فعالیتهای کارآفرینانة دانشگاهی میسر است، قادر است، توسعه فناوری و رشد اقتصادی کشور را شتاب بخشد. از طرف دیگر انتظار میرود، در این برهه از زمان دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی با رویکردی خلاقانه و مدبرانه به کارآفرینی، اقشار عظیم فارغالتحصیلان دانشگاهی را با مجهز کردن به توان کارآفرینی که از طریق آموزش، فرهنگسازی و تمهید سایر مقدمات فراهم میگردد، به عنوان جوانان با اعتماد به نفسی که علاوه بر دانش علمی مجهز به دانش کارآفرینی هستند، تحویل جامعه دهند تا آنها به توانند به جای پشت میزنشینی سنتی در جست و جوی فرصتهای فراوانی که در عرصه اقتصادی کشور به طور بالقوه مطرح هستند، برآیند و با تبدیل این فرصتها به موقعیتهای بالفعل اقتصادی، خود و جامعه را از دانش، تخصص و پیامدهای فعالیتهای کارآفرینی خود بهرهمند سازند. برای تحقق این اهداف، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با تصویب و اجرای طرح کاراد، اقدام به ترویج و توسعه کارآفرینی نموده است. مأموریتهای این مراکز که عمدتاً حول سه محور آموزش، ترویج و پژوهشهای مرتبط با کارآفرینی تعریف شده است، با گذشت بیش از پنج سال از این اقدام، نیازمند بازنگری و تعمیق است. از آنجا که کارآفرینی فرایندی است که اساساً با شکلگیری کسب و کارهای جدید و نوآورانه متجلی میشود، لازم است ارتباط مستحکمی بین مراکز کارآفرینی و پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد فناوری ایجاد شود. در حال حاضر در بیش از 54 دانشگاه و مجتمع آموزش عالی، مرکز کارآفرینی فعال است. از سوی دیگر به موازات این فعالیتها با تأسیس 13 پارک علم و فناوری و 43 مرکز رشد، به امر توسعه فناوری اشتغال دارند. در این پارکها و مراکز رشد در حدود 823 واحد فناور مستقر بوده و نزدیک به 4300 نفر در این واحدها مشغول به کار میباشند. زمینههای تخصصی آنها عمدتاً IT، مواد جدید، صنایع شیمیایی، فرآوردههای دارویی و ساخت و تولید میباشد که در سال گذشته ثبت 90 اختراع و اخذ 4 مورد جایزه بینالمللی حاصل فعالیت این واحدهای فناور بوده است.
و اما بحث آموزش کارآفرینی در گذشته اعتقاد بر این بود که کارآفرینی نیاز به آموزش ندارد. کارآفرینی چیزی نیست که بتوان آن را یاد گرفت ولی این اعتقاد، امروزه اعتبار چندانی ندارد. کما اینکه حدود بیش از سه دهه است که در کشورهای پیشرفته صنعتی آموزشهای کارآفرینی به طور جدی مورد توجه دانشگاهها و دانشکدههاست. وزارت علوم بر این اساس و با توجه به نقطهنظرات صاحبنظران، اخیراً اقدام به تصویب «ارائه درس دو واحدی مبانی کارآفرینی در تمامی رشتهها و دانشگاهها» نموده است که امید است با توجه به وسعت آموزشهای متنوع در حوزه کارآفرینی، اقدامات اساسیتری از جمله ایجاد رشتههای کارآفرینی و تأسیس دانشکدههای کارآفرینی در دستور کار دانشگاههای کشور قرار گیرد. خوشبختانه در حال حاضر به طور نظاممند فعالیت مراکز کارآفرینی در بخش دانشگاهی آغاز شده است و با گذشت زمان، تعداد این مراکز در دانشگاهها گسترش بیشتری یافته است. این مراکز وظائف و مسئولیتهای مهمی را به دوش دارند و وزارت علوم از این مراکز انتظار دارد که به طور فعال در عرصه فرهنگ سازی، آموزش و ترويج و ترغیب به فعالیتهای کارآفرینانة اقشار دانشگاهی خصوصاً دانشجویان، ایفای نقش نمایند؛ البته از طرف دیگر لازم است امکانات و منابع مورد نیاز جهت فعالیت مؤثر این مراکز و گسترش آنها نیز از طرف وزارت علوم، تحقیقات و فناوری فراهم گردد. این مراکز میتوانند با خلاقیت و نواندیشی در فعالیتها، اثربخشی خود را در دانشگاهها افزایش دهند (ايجاد دورههای کارآموزی حداقل يک ترم برای تمامی دانشجويان و تحت حمايت قرار گرفتن از سوی وزارت کار در زمان کارآموزي) و با تشکیل گردهماییهایی از این قبیل که مناسبترین محل برای تبادل تجربیات و رسیدن به بهترین روش عمل و نیز هماندیشی در برابر مشکلات و تنگناهاست، تجربیات خود را غنیتر کرده و توان عملکردی خود را افزایش دهند. علاوه بر اینکه این مراکز لازم است ارتباطات شبکهای با هم برقرار کرده و به طور مستمر از امکانات و تجربیات هم استفاده نمایند. برای همگی شما آرزوی توفيق دارم و اميدوارم که اين همانديشی و گردهمايی نقطه عطفی در مباحث کارآفرينی در دانشگاهها باشد.