خاندان:
(آل طاووس) خاندانى با سابقه و علمى، از شيعيان امامى و سادات علوى بودند، و داراى پايگاه علمى و سياسى، که قرن هفتم هجرى در عراق مى زيستند. اين دودمان بزرگ از طرف پدرى به امام حسن مجتبى (عليه السلام) و از جانب مادرى به امام سجاد (عليه السلام) منتسب بودند و از اين جهت به سادات حسنى حسينى شهرت دارند.
تحصيلات و سفرهاى علمى
ابن طاووس که از محضر اساتيد حله استفاده کافى و لازم را برده بود براى استفاده از علماى ديگر شهرها عزم سفر نمود. او ابتدا به کاظمين رفت. پس از مدتى ازدواج نمود و ساکن بغداد شد. مدت 15 سال در شهر بغداد به تربيت شاگردان و تدريس علوم مختلف پرداخت. ورود سيد به بغداد سال 625 هجرى بوده است. سيد که تحت فشار دولت عباسى براى پذيرش پستهاى حکومتى قرار گرفته بود از بغداد به حله، زادگاه خويش، مراجعت کرد. رضى الدين مدت سه سال نيز در جوار امام هشتم عليه السلام به سر برد. سپس به نجف و کربلا هجرت کرده و در هر کدام حدود 3 سال مقيم شد. در اين زمان علاوه بر تربيت شاگردان و تدريس علوم مختلف، همّت اصلى خويش را بر سير و سلوک و کسب معنويات قرار داد.
در زمان اقامت در کربلا کتاب شريف «کشف المحجة» را به عنوان وصيتى براى فرزندانش که در آن زمان کودک بودند نوشت. آخرين سفر ابن طاووس در سال 652 هجرى به بغداد بود. وى در بغداد منصب نقابت را پذيرفت و تا پايان عمر خويش در همانجا سکنى گزيد. زمانيکه مغولها به بغداد حمله کرده و آن را اشغال نمودند، سيد نيز در بغداد بود.
نقابت سادات:
در دوران اقامت ابن طاووس در بغداد از سوى خليفه عباسى، المستنصر، پيشنهادهايى مانند وزارت، سفارت و... به او شد; اما سيد هيچيک را نپذيرفت و استدلالش براى خليفه چنين بود که: «اگر من طبق مصلحت شما عمل کنم رابطه خويش را با خداوند قطع مى نمايم و اگر طبق اوامر الهى و عدل و انصاف حرکت کنم خاندان تو و بقيه وزرا و سفرا و فرماندهان تو آن را تحمل نخواهند کرد و چنين خواهند گفت که على بن طاووس با اين رويه مى خواهد بگويد اگر حکومت به ما برسد اينچنين عمل مى کنيم و اين روشى است بر خلاف سيره حکمرانان قبل از تو و مردود دانستن حکومتهاى آنهاست.»
سيد در سال 661 هجرى نقابت علويان را پذيرفت. نقيب بزرگترين شخصيت علمى و دينى سادات بود که کليه امور مربوط به سادات را عهده دار مى شد. اين وظايف شامل قضاوت مشاجرات، رسيدگى به مساکين و مستمندان، سرپرستى ايتام و ... مى شد. البته ايشان تأکيد دارد که تنها بخاطر حفظ جان دوستان و شيعيانى که در معرض قتل و غارت مغول قرار داشتند اين منصب را پذيرفته است.
وفات:
سيد بن طاووس اين بزرگ شخصيت عالم تشيع و ستاره فروزان آسمان علم و فضيلت و تقوا در روز دوشنبه پنجم ماه ذى قعده سال 664 هجرى قمری در شهر بغداد دارفانى را وداع گفت و به ديدار معبود خود شتافت. گر چه گفته شده که جنازه او را بر حسب وصيت خودش به نجف بردند و در کنار حرم اميرالمؤمنين (عليه السلام) به خاک سپردند، اما اکنون در شهر حله آرامگاهى منسوب به اوست که زيارتگاه شيعيان است و به خاکش تبرک می جويند.
مقام علمي:
ابن طاووس در سلسله عالمان و محدثان و علماى بزرگ و مفاخر دانشمندان شيعه در قرن هفتم هجرى است که از اعتبار والايى بر خوردار است. دلايل اين اعتبار عموماً برآمده از دانش وى، تأليفات بسيار، تاريخ نگارى و روايت حديثهاى فراوان است. شهرت او بيشتر در نقل دعا و روايات اخلاقى و کلامى و پارسايى عملى اوست. جالب توجه اينکه وى در علم فقه نيز دست داشت ولى در ميان همه آثار بجا مانده از او فقط يک اثر فقهى ديده می شود. او خود مى گويد: ديدم! اختلاف در فتاواى فقهاء بسيار است چندان که تشخيص درست و نادرست را دشوار می سازد از اين رو صلاح ديدم لب فرو بندم و به اجتهاد و فتواى نپردازم. محدث بزرگوار شيخ يوسف بحرانى از بعضى دانشمندان نقل ميکند که: سيد بن طاووس با همه تصنيفات و تأليفاتى که دارد بواسطه پرهيزگاريش که از فتوى دادن و مخاطرات آن بيم داشته و احتياط می نموده در علم فقه کتابى تأليف نکرده است.
شخصيت اجتماعي:
سيد ابن طاووس در بين علما و مردم زمان خويش از احترام خاصى برخوردار بود. او علاوه بر اينکه فقيهى نام آور بود، اديبى گرانقدر و شاعرى توانا شمرده مى شد، گرچه شهرت اصلى او در زهد و تقوى و عرفان اوست و اکثر تأليفات او در موضوع ادعيه و زيارات مى باشد.
سيد کتابخانه بزرگ و بى نظيرى داشت که از جدش به ارث برده بود و او به گفته خودش تمام آن کتابها را مطالعه کرده يا درس گرفته بود.
گفتار بزرگان:
1 ـ علامه حلى در کتاب منهاج الصلاح می نويسد: السيد السند رضى الدين على بن موسى بن طاووس، و کان اعبد من رأيناه من اهل زمانه. او عابدترين و پارساترين افراد زمانه خود بوده است. 2 ـ تفوشى در (نقد الرجال) می فرمايد: حاله فى العبادة و الزهد اشهر من أن يذکر يعنی حالات روحى او از جهت عبادت و پرهيزگارى مشهورتر از آن است که نياز به بيان داشته باشد. 3 ـ علامه مجلسى در بحار الانوار می گويد: الثقة الزاهد، جمال العارفين. يعنى پارساى معتمد و زينت عارفان. 4 ـ در کتاب از کلينى تا خمينى، در باره او آمده است: مصباح المتهجدين، ازهد الزاهدين، شبيه زين العابدين، يعنى سيد رضى الدين صاحب زهد، ورع و تقوى، و در عبادت و تهجد چون جدش سجاد، طاووس سادات طاووس على بن موسى بن جعفر (رحمة الله عليه) شخصيتى که جناب، علامه او را به بزرگى ستود و آرزوى کشف و کرامات او را مينمود.
تأليفات سيد بن طاووس:
سيد بن طاووس با استفاده از برنامه مرتب و منظمى که در زندگى براى خود تنظيم کرده بود، توفيق يافت که در طول زندگانى پر حادثه خود منشأ آثار بسيارى شود که مجموعاً بيش از پنجاه جلد کتاب می شود و همه نيز در رديف بهترين کتب علمى و دينى شيعه است. آثار متنوعى در کلام، رجال، اخلاق، حديث و ادعيه از او جاى مانده است. عناوين برخى از آنها عبارتند از: 1 ـ الاقبال در سه جلد و در زمينه اعمال ماههاى سال و دعا و نيايش. 2 ـ جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، کتابى است در مورد اعمال مستحبی روزهاى هفته مخصوصاً شب و روز جمعه. 3 ـ کشف المحجة لثمرة المهجة، اين کتاب وصيت نامه اى است که سيد براى پسران خود نگاشته است. 4 ـ اللهوف على قتلى الطفوف، از بهترين کتابهايى است که در مورد واقعه کربلا و اصحاب سيد الشهداء (عليه السلام) نوشته شده است. 5 ـ الدروع الواقية، در اعمال مستحبى طول ماه. 6 ـ فتح الابواب، در آداب استخاره می باشد. 7 ـ امان الاخطار،, در اعمال مستحبى و دعاهاى سفر و حضر است. 8 ـ سعد السعود. 9 ـ طوائف فی معرفة مذهب الطوائف. 10 ـ المجتنى فى ادعية المجتبى. 11 ـ الملاحم و الفتن. 12 ـ محاسبة النفس. 13 ـ مهج الدعوات ومنهج العبادات . 14 ـ اليقين باختصاص اميرالمؤمنين بامرة المؤمنين. 15 ـ مفحد السبق. 16 ـ مصباح الشريعة. ------------------------------------------------------------------------------
16 سال پيش درچنين روزی - 5آذرماه سال1369هجری شمسي: استاد حسن ميرخانی ازاستادان هنرخوشنويسی و از بنيانگذاران انجمن خوشنويسان ايران بدرود حيات گفت. استاد حسن ميرخانی درنوشتن خط نستعليق ازقلم کتايب يا کتيبه مهارت فراوان داشت و درسرودن شعرهم قريحه ای سرشارداشت و به بنده تخلص می کرد. استاد حسن ميرخانی معروف به «سِراجُ الکُتّاب» بيش از60جلد کتاب به خط خويش کتابت می کرد. «کليات سعدی با مثنوی معنوي، خمسه نظامی و ديوان حافظ» ازآثارارزشمند استاد حسن ميرخانی است.
28 سال پيش درچنين روزی - 5 آذرماه سال1357هجری شمسي: آيت الله غروی فقيه و روحانی مبارز معاصر درگذشت. ايشان درشهرهای کاشان و اصفهان ادامه تحصيل زندگی می کرد و بعد ازآن هم چند سال درنجف اشرف ساکن شد تا تحصيلات عالی کند. آيت الله غروی درکنار تدريس علوم دينی شاگردان مبارزی عليه رژيم پهلوی ترتبيت کرد و همين امر موجب شد که هيچگاه ازآزار عمال پهلوی درامان نباشد.
26 سال پيش درچنين روزی - 5 آذرماه سال1359هجری شمسي: درپی صدورفرمان حضرت امام خميني(ره) مبنی بر تشکيل ارتش ميليونی بسيج مستضعفان تشکيل شد. شکل گيری و رشد بسيج مستضعفان حرکتی مثبت و ضروری درجهت پاسخگويی به نياز انقلاب اسلامی بشمار می رود. بسيج اين حقيقت را به اثبات رساند که می توان اساس و پايه امورسياسي، نظامي، فرهنگی و اقتصادی انقلاب را با معيارو ميزان بسيج سنجيد. اين تشکيلات مردمی ملی 8 سال دفاع مقدس قابليتهای عظيم مردم مسلمان و مقاوم ايران را اثبات کرد و با خلق حماسه های جاودان توانمندی انقلاب اسلامی را به ظهوررساند.
878 سال پيش درچنين روزی - 4ذيقعده سال549هجری قمري:« ابوالحَکَم مغربي» پزشک، شاعروموسيقيدان آندلسی دردمشق درگذشت. او در«اَلمَريه آندلس» بدنيا آمد و ازهمين رو به مغربی شهرت يافت. ابوالحکم با همه رشتههای علمی روزگارخود آشنايی کامل داشت ولی تبحّرو تخصّص وی بيشتردرپزشکی و شاعری بود و درموسيقی عقلی و نظری نيزاطلاعاتی درخورتوجه داشت و به نواختن عود ميپرداخت. او شاعری شوخ طبع بود و دراين خصوص گاهی راه افراط ميپيمود. او مدتی دربغداد بسربرد و دراين شهرمدرسهای بنا کرد و به تعليم شاگردان پرداخت. ازآثاری که به وی نسبت ميدهند« حافِظَةُ الصِّحَه رسالهای درامراض صدري، شرح حقيقةالبَرء جالينوس، رسالهای برای پزشکان و بيماران» را ميتوان نام برد.
112 سال پيش درچنين روزی - 26نوامبرسال1894ميلادي: «هنريج هرتز» فيزيکدان و رياضيدان آلمانی در37سالگی درگذشت. هرتز ازنوجوانی به فيزيک و مکانيک علاقمند بود و تحصيلاتش را درهمين رشته ادامه داد. هرتز با کشف اشعه الکتريسيته پايه گذار اختراعات و اکتشافات بسيارارزنده درزمينه فيزيک و رياضی شد. امواجی که امروزه به نام «امواج هرتز» ازآنها ياد می شود توسط خود او کشف شده اند.