کتاب مذکور شامل چهار فصل تحت عناوین زیر میباشد:
1 - فصل اول مبانی زيبايی شناسی در عرفان اسلامي(الف:مبانی معنا شناختي)
2 - فصل دوم :مبانی زيبايی شناسی در عرفان اسلامي(ب:مبانی هستی شناسي)
3 - فصل سوم:مبانی زيبايی شناسی در عرفان اسلامي(ج:مبانی معرفت شناسي)
4 - فصل چهارم:مبانی زيبايی شناسی در عرفان اسلامي(د:مبان ارزش شناختي)
هدف نگارش :
گرايش به زيبايي، به عنوان يک تمايل اصيل انساني، همواره مورد توجه اصحاب خرد بوده است. شايد بتوان ادعا کرد که مطالعات پيرامون جمال و زيبايي، از کهنترين دلمشغوليهای انديش وران بوده و گسترة وسيع پهنة تاريخ، گاه به فراوانی قريحههای پر احساس، شاهد گفتگويی پُر حرارت پيرامون آن و گاه، به انجماد ارواح تهی از ذوق، شاهد به سردی گرائيدن آن بوده است. اين پيشينه، از منظر علمی هم، در نوسان و سرشار از آراء گوناگون است. برخی به جنبة طبيعی و فطری زيبايي، برخی به بُعد مادی و ظاهری آن، برخی به ابعاد متافيزيکی و ماوراء طبيعی آن و ... همت گماشته و به گونههای مختلف به برافروختن روشنايی اين بحث در بين ديگر مباحث علمی مبادرت ورزيدهاند.
در يک جمعبندی کلی ميتوان مدعی شد به رغم ستوده بودن اين تلاشها، بيشتر رويکردها در زيباييشناسي، سطحی و محدود به زيباييهای ظاهری و محسوس است. به ويژه در عصر کنونی که بشر به بهانة تجدد همه جانبه، افزون بر بيمهری به ميراث تاريخی خود، تلاش کرده هنر و زيباييشناسی را هم همانند هر عرصة ديگري، منعزل از پيشينه، عصری و دنيوی کند. زيباييشناسی معاصر، نه تنها از معرفتشناسي، بلکه از لحاظ روشمطالعه هم با آنچه در سنت و دين رايج بود، زاويه گرفته و پيامد اين فاصله، بروز مشکلات بسياری در زمينة علمی و عملی بوده است.
اما در زيباييشناسی وحياني، عارفان مسلمان با الهام از آيات قرآن و روايات معتبر، به باطن زيبايی بيشتر توجه کرده، خداوند را منبع زيبايی و عالم را جلوة جمال الاهی يافته و بدينسان بُعد قدسی زيبايی را دريافتهاند. ترديدی نيست که عرفان به علت موضوع و هدفش، به عنوان شاخهای مهم و علمی اصالی در بين شاخههای دانش مطرح است. چه اينکه هدف نهايی خلقت برای انسان آن گاه کشف ميشود که بر اثر سلوک عرفاني، سالک بتواند حقيقت هستی را، که همان عالم لاهوت است، يافته و وحدت ملک و لاهوت را نظاره کند. عارفان مسلمان بر اين باورند که به مدد مساعدت و ياری وحي، گونهای معرفت نسبت به هستی مييابند که ايشان را در زمينههای گوناگون ياری کرده و از جمله، در تأسيس مبانی زيباييشناسی و هنر و نيز ابداع رويکرد متفاوت از آنچه در محافل هنر از گذشته تا کنون رايج بوده، توانمند ميسازد.
اين تحقيق ميکوشد تا مبانی و اصول علمی زيباييشناسی در آثار عارفان مسلمان را که ريشه در کتاب و سنت دارد، استخراج و بررسی کند. مبانی مطرح در اين نوشتار، به طور عمده در چهار گروه مبانی معناشناختي، هستيشناختي، معرفتشناختی و ارزششناختی سازماندهی شده و تلاش بر اين است تا هر مبنا در قالب فصلی جداگانه و با ساختاری منطقي، مورد بررسی قرار گيرد. همچنين تبيين رابطه عرفان و زيبايی و يافتن منابع قرآنی مبانی زيباشناسی که عرفان راستين از آن بهرهمند شده است از مسأئل اساسی اين تحقيق است. همانطور که از عنوان انتظار ميرود، تلاش اين نوشتار معطوف به افقگشايی از چهرة مبانی زيباييشناسی عرفانی به مساعدت وحی به عنوان برترين ادراک يقينی و معرفت بخش، در آثار عارفان است.