کتاب مذکور شامل پنج فصل تحت عناوین زیر میباشد:
1 - مفاهیم، رهیافتهای فکری و روششناسی در فرایند مطالعه بیداری اسلامی
2 - پیشینه فرآیند شکلگیری اندیشهها و جریانات عملی در بیداری اسلامی
3 - تحولات منطقهای در روند بیداری اسلامی:تأثیرگذاریها و تأثیرپذیریهای متقابل
4 - هویت اسلامی، ملیت و جمهوریت در روند بیداری اسلامی
5 - گفتمان ایرانی - اسلامی در صورتبندی بیداری اسلامی
پیشگفتار
انقلاب اسلامی ایران تأثیر مستقیمی را برروی فعال کردن جریانات اسلام گرا در کشورهای مختلف جهان اسلام داشته است، که اصولاً سایر جریانات چنین نقشی نداشتند، مثل تونس، الجزایر و تاحدی فلسطین و لبنان. در این راستا بسیاری از روشنفکران ایرانی در برخی از کشورهای مانند ترکیه بسیار تأثیرگذار شدند. انقلاب اسلامی ایران تأثیر غیر مستقیمی نیز برروی جریاناتی که از قبل وجود داشت نیز گذاشت که میتوان به عنوان نمونه به اخوانالمسلمین اشاره کرد. این جریانات تا قبل از انقلاب اسلامی تا حد زیادی منزوی و ناامید بودند ولی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) روح تازهای به کالبد آنها دمیده شد. در مورد جنبش اسلام گرایان شیعی این تأثیر بسیار شگرف بود و اصولاً شیعهای که در حاشیه جهان اسلام قرار میگرفت با وقوع انقلاب اسلامی ایران هویتی دوباره گرفت و در برخی مناطق تأثیرات بسیار زیادی از خود بر جای گذاشت.
انقلاب اسلامی ایران به تغییر گفتمانها به تضعیف برخی از مدلها در محیط پیرامونی خود تا شمال آفریقا و به تغییر نگرش غرب نسبت به پتانسیلهای منطقهای کمک شایان توجهی کرد.
همه اینها در حالی است که انقلاب اسلامی ایران ضمن اینکه الهامبخش و اثربخش در دنیای اسلام است برروی مسلمانان و فرهیختگان و آزاداندیشان در سطح جهانی نیز تأثیرگذار میباشد. جنبشهای بیداری و احیاگری اسلامی که امروزه در منطثه ژئوپلیتیک و استراتژیک خاورمیانه در حال تکوین و توسعه است به گونهای میباشد که در تحلیل برخی از تحلیگران طرح تحقق خاورمیانه بزرگ اسلامی طی دهههای آینده چندان غیر متحمل نمیباشد.
در این میان پدیده منحصر به فرد انقلاب اسلامی حاصل نظریهها مفاهیم و حتی نظامهای معنایی است که گفتمان خاص خود در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام را به تدریج و به شکل فزونتری به وجود آورده است. دیدگاههای مربوط به آزادی، استقلال و مردم سالاری دینی در پارادایم نظریه استقلال سلطه، نفوذ و وابستگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، نه غربی لیبرالیستی، کاپیتالیستی یا سرمایه سالاری و نه شرقی کمونیستی - توتالیتاریستی یا دولتسالاری است. نظریه آزادی از استبداد و عقب ماندگی و حتی استقلال و آزادی از نظریهها و بلکه الگوهای سلطه و استبداد، خودرأیی و خود محوری و خودکامگی و سلطنت شخصی، سلوکی و موروثی به شکل تدریجی در نوع ایرانی و اسلامی به وجود آمدند. این اندیشهها به تدریج در بستر زمان متمادی در ایران و جهان اسلام شکل گرفتند و کم کم به شکل دکترینها و نظریههای عملی در آمدند. نظریههایی که نهایتاً یک نگرش ارزشی ویژه را هم در ایران و هم جهان اسلام شکل دادند.
بنابراین باید گفت که قطعاً مدرنیت ایرانی و حرکتهایی نظیر مشروطه که ایرانیان موجد و پیشقراول آن بودند در این پارادایم سیاسی و فکری تأثیرگذار بودهاند. این اندیشهها حاصل و برآمد ترکیب و اختلاط آموزههای مکتب توحیدی اسلام و حکمت و اندیشه دیرپا و جاویدان ایرانی است که به نوبه خود آمیزهای از عقلانیت و تعادل تدبیر و توسعه بوده است. این جریایانات بعدها توسط ملاصدرای شیرازی، یا صدرالمتألهین به تعادل و تعالی میرسد و اندیشههای خاص علمی و حکمی وی به خصوص در زمینه سیاسی در حکومت متعالی مطرح و ارایه میشود. روند اندیشهای که از ملاصدرا آغاز شده به انحای گوناگون جریانات بعد از خود را تحت تأثیر قرار میدهد، در این راستا میتوان هم به مشروطیت و هم به انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد. در همین حال اندیشههای اجتهادی و فقهی با به انزواکشاندن جریان اخباریگری جریان عقلگرایی را توسط استاد وحید بهبهانی و به ویژه توسط برجستهترین چهره و پرچمدار فقه شیعه، یعنی شیخ مرتضی انصاری یا خاتمالفقها تقویت میکند و به موازات حکمت متعالی نقش آفرین اندیشهسازی و اندیشه ورزی سیاسی - اجتماعی شده تا بدان پایه که زمینهساز و حتی منجر به بینشها و جنبشهای عظیم مشروطیت تا انقلاب اسلامی میشود. شاید بتوان گفت که به این ترتیب انقلاب اسلامی ایران مرهون آمیزش بهینه و بسامان مهمترین آموزههای حکمت متعالیه و فقه اجتهادی انصاری است.
کتابهای شرح جنود عقل امام و نیز ولایت فقیه حضرت امام خمینی (ره) به عنوان تئوری یا نظریه فلسفی و حکمی و همچنین دکترین یا نظریه عملی، ترجمان این نحله فکری و آمیختگی این آموزههاست. به این ترتیب میتوان گفت که انقلاب اسلامی ایران و نظام سیاسی برخاسته از آن با این پیشینه و پشتوانه - ایرانی اسلامی و حکمی و فقهی مؤفق شده که نظام حکومتی مبتنی بر اسلام را در کشور ایران واقعیت ببخشد و اکنون مؤفق شده تا بازتابهای فرآینده آن در منطقه استراتژیک خاورمیانه متجلی شود. بدون شک بیداری و خیزش امروزه جهان اسلام به ویژه در جهان عرب با شعارهای دینی و اسلامی، استقلال و آزادی و ضد استبداد و ضد سلطه بیگانه، از انقلاب اسلامی ایران تأثیر پذیرفته است. این مدل و الگو در ایران درطی سه دهه اخیر، مقاطع مختلفی را پشت سر گذاشته است از جمله مرحله و مرتبه تأسیس و استقرار، نهاد سازی و نهادینهسازی و مرحله تثبیت و دفاع مقدس، مرحله بازسازی سازندگی و ساخت تأسیسات زیربنایی و اکنون قدمهای محکمی را برای تحقق برنامه 1400 خود برداشته است.
امروز خواست عمومی مردم در تمامی جهان اسلام از ترکیه قبلاً لائیک تا عربستان متصلب و وهابیزده دو چیز است، یکی نفی سلطه و سلطنت، چه سلطه بیگانه استعماری و استکباری و چه سلطه استبدادی سلطانی و سلطنتی و خاندانی که جایگزین آن مردم سالاری و مشارکت فرآینده مردم در حکومت است. دوم اینکه هیچ گونه ایسم و اسمی همچون کمونیسم، لیبرالیسم، ناسیونالیسم، و غیره را راه حل مشکلات و چالشهای درونی و بیرونی خود نمیدانند و نوعاً به دنبال الگوهای بومی، مستقل و اصیل و نهایتاً اسلامی هستند.
نکته دیگری که در این میان حائز اهمیت است این امر میباشد که حکومتهای قبلی منطقه که عمدتاً با حرکتهای تجزیه طلبانه همراه بوده و با کودتا روی کار آمدهاند، برای نخستین بار است که تجربه حضور مردم را مشاهده میکنند. این تجربه جنبش تا نهضت و حتی انقلاب مردمی نیز، بلاشک نمیتواند بیتأثیر از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و موفقیتش در پیشبرد برنامه توسعهای خودش نباشد. الگوی ایران اسلامی به مردم منطقه ثابت کرد که اگر استبداد و سلطه نباشد نه تنها مشکلات آنها کمتر میشود بلکه تودهها و نخبگان همراه و همسو و با اطمینان و اعتماد بیشتری میتوانند مسیر توسعه و رشد علمی - عملی خود را تا برترین مدارج عالیه طی کنند این جریان مبین و متضمن نقش الهام بخش و اثرگذار فرایند، الگو، نظریه و نام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است.
با توجه به این پارادیم تأثیر گذاری انقلاب اسلامی ایران است که این کتاب ایده تحقق جمهوری اسلامی عربی را در کشورهای منطقه که گریبانگیر جنبش بیداری اسلامی هستند مورد کنکاش و بررسی قرار میدهد. مؤلفان بیداری اسلامی را ملهم از ایدههای انقلاب اسلامی میبینند که به دنبال یک هویتسازی اسلامی مشخص است و در آن مرزهای خود و غیر خودی مشخص میشود. تکیه بر نظام مردم سالاری رمز موفقیت این حرکتهاست. به عنوان نمونه نهادینه سازی اسلامیت و جمهوریت نظام سیاسی نوین در مصر منوط به این است که اخوانالمسلمین حاکم به مردم و نه به نظامیان و نه به آمریکا تکیه کند.
این کتاب در صدد است، تا ضمن ارایه یک چارچوبه نظری، یک پیشینه تاریخی و ارایه نمونههای متفاوت از مطالعات موردی، گذشته، حال و آینده را تبیین و تحلیل کند. هیچ تردیدی وجود ندارد که تحقق جمهوریت و اسلامیت برای همه این کشورهایی که در آنها آثار بیداری اسلامی وجود دارد، راهی پر فراز و نشیب است. راهی که با سختیهای و چالشهای گوناگونی مواجه است که تنها یا تمشیت و تدبیر لازم مردم، نخبگان و رهبران آنها امکانپذیر خواهد بود. در این راستا بهرهبرداری از الگوی تأثیر گذار انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران میتواند کمک شایان توجه و شایستهای برای جنبش بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه باشد.