یک جفت پوتین دلگیر

19 09 2014
کد خبر : 3296947
تعداد بازدید : 309

 

یک جفت پوتین دلگیر

 

 

 نبايد چنين انديشيد که جنگی بود و در زمان ماضی تمام شد و حالا جنگی ديگر هست.
جنگ را می شود تحقير کرد، سياه خواند و کمر به هدم اش بست، اما نمی توان از ميانش برد. استاده با مشت، چون تک درختی در ميانه دشت. محکم و بلند و استوار.

حالا هر چند ماه و سال و قرن هم که بگذرد، چون گنجی پنهان، شکفته تر و درخشان تر خواهد شد. اين سنت لايتغير تاريخ است، چرا که جنگ، قطعه ای در زمين بود که حقيقت آسمان را می سرود.
بی هيچ ترديد،  اين چنين درخت تناوري، ازريشه نکندنی است. هر چقدر هم که زخم بخورد، مالکش آن را از سپاه ابرهه، حافظ است؛ بهتر آنکه ما به فکر شترهای خودمان و چوب های دار نسل های بعد باشيم که از هم اکنون، به جرم و جريمه سستی و تقصير در مستورماندن آن جنگ، محکوم مان کرده اند.
هجوم زمان به حماسه ستودنی جنگ، آنچنان خانمان برانداز است که ما را دستخوش نادانی کرده و ندانسته ايم که نمی دانيم. فقط سالی از آن واقعه می گذرد و  اين چنين زمان ما را با خود برده است که آرزويی بسيار دور و دست نيافتنی می پنداريمش و با دست خود جای پايش را ميان فسانه ها، مستحکم می سازيم.
ميان شعله، خون، آتش، عطش...
جنگی که بود، مولود يک معنا بود؛ معنايی که در سرشتش با خون و آتش در آميخته بود. تندبادی که برخاسته، می خواهد جنگ را تنزل دهد و با عقل ابزاری مآل انديشش، دوست تر می دارد که مدام از صلح و دوستی و گل و بوته بگويد و از حضرت لسان الغيب نيز تصديقی بيارد که ... با دوستان مروت، با دشمنان مدارا و سمند تساهل را تندتر براند.
اين انديشه هنگامه ای آغاز گشت که نام روزهای پايانی شهريور شد: هفته گراميداشت دفاع مقدس. زمانه ای که قرار بر بی قراری نبود و می بايست ام القرای اسلامی را اول ساخت و بعد به ديگران پرداخت، ايده صدور انقلاب را وانهاد و نرخ رشد اقتصادی را چسبيد.
 
بايد بيش از هميشه و پيش از گذشته از رفاه و آرامش سخن رانده می شد و حتی برای روايت جنگ، حاج کاظم ها مجبور بودند از قصه مدد بگيرند و غولی و مرادی و جوانان مريدی و... در پرده می بايد گفت سخن!
شب است و سکوت است و...
ايرانيان به گواه تاريخ، حتی اگر نويسنده اش، گزنفون باشد و بخواهد جز يونان در عالم جايی نماند، چندان خونريز و کشورگشا نبوده اند. حداقل در اين هزاره، نشانه های اين روش بسی نادر است.
 
پس بحث در اصالت جنگ، تاييد خونريزی و شقاوت نيست که مذموم است و محکوم. حرف بر سر آن است که آن هنگام که دفاع بر جای جنگ نشست، خودمان به دست خودمان، بر يک مغالطه مهر تاييد زديم که آنچه در هشت سال گذشته، دفاع نبوده و جنگی تجاوزگرانه بوده و حالا می خواهيم تاريخ را دوباره بنويسيم!
تازه مگر از چه دفاع کرده ايم؟ مانده بوديم معطل که غولی بتازد و ما رنگ ببازيم و ناچار ودست  بسته به ميدان درآييم و از سر ضعف و نداشتن چاره، با او درآويخته ايم و قتال کرده‌ايم. همين؟ يعنی از چنين موضعي، دست پايين تر(و پست تر) می توانستيم نصيب خودمان کنيم؟!
هم دست از آرمان قائدمان برداريم و سلاح صدور را بر زمين بگذاريم، هم بر تهمت تجاوز و زياده خواهی صحه نهيم و هم ماجرا را از حماسه تهی کنيم و همه چيز را درچارديواری ژئوپليتيک بين النهرين محدود کنيم...
در نتيجه جنگمان با درگيری های بقيه عالم چه تفاوتی داشته؟ آيا جز يک کشت و کشتار کور، چيز ديگری بوده است؟... فقط اين را برای آيندگان ميراث گذاشته ايم؟
بار گرانی بر زمين مانده است
اما ميراث حضرت روح الله چيز ديگری بود. او که هميشه فراملی می نگريست،اين چنين آوای انقلابش، طنين انداز جهان شد؛ عراق، کويت، ترکيه، لبنان، سوريه، فرانسه، آمريکا و هر نقطه ديگري.
او بود، چون مبلغانش بودند، پس عالمگيرترين سنت گرای قرن، با سرانگشتان تدبيرش، غرب را تکان داد؛ بی شولای کاپيتاليسم يا سوسياليسم. همين ابر مرد، جنگ را تا رفع فتنه در عالم می خواست. در ميان سخنانش کمتر ردی از دفاع می شود جست. او هر جا هست، سخنش را با جنگ می گشود و می بست.
خمينی (ره)، ساده حرف می زد و صريح؛ می گفت: جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمی شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادی مان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان راه اندازيم . روشن تر از اين، چه حجتي؟ او نمی خواست جنگ را در نبرد با بعثی ها محصور کند و فراتر از آن را نبيند.
چه مردان سبزی گذشتند
حضرت روح الله، آدم و عالم را بر سبيل حضرت خاتم(ص) می ديد و داستان ايران امروز را استمرار نزاع ازلی و ابدی فقر و غنا می دانست. او مبعوث شده بود تا عالم را از نو بسازد و از نو آدمی ... .که خميني( ره) همين برايش بس که بساط هر ذلت پذيری را در عالم برچيد و خواب حراميان استعمارگر را بی خواب کرد. روحش شاد

و جايگاه مظلومان و ظالمان را بهتر بنمايد، چرا که خويش را مقدمه انقلابی عظيم می دانست که آن هنگام که همه جا از جور و تعدی پر شده و عصيان، جان آدميان را به لبشان رسانده، زمين را از عدل و داد
می آکند و حکومت را به وارثان حقيقی اش باز می گرداند.
بی شک در اين مقدمه سازي، می بايست در جنگ، دوست و دشمن مان را می شناختيم که شناختيم و در گامی فراتر، هيمنه دشمنان مان را می شکستيم. باز هم از اوست که: ما در جنگ، ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستيم و چنين هدفي، در سايه سار دفاع محقق شده است؟!
او فراتر می رفت و در گره زدنی آشکار، هستی انقلاب بهمن۵۷ را در تجسم جنگ می دانست؛ آنجا که موکد می داشت انقلابمان را در جنگ به جهان صادر کرده ايم ، قصدش تصريح بر حقانيت  ايران و سلحشوری ايرانيان بود؛ همان هنری که بعدها با آمدن دفاع ، عيب تعبير می شد.
کدام قله چنين سرفراز و پا برجاست؟
همان تبارشناسی دفاع و جنگ، ما را رهنمون اين منزل است که اولی زحمت است و نقمت، اما دومی نعمتی است و برکت. تا نبارد، خشکسالی ساليان دور و دراز سلطنت از ميان نمی رود. خميني(ره) همين را می ديد که از برکاتش ياد می کرد که هر روز ما در جنگ برکتی داشته ايم که در همه صحنه ها از آن، بهره جسته ايم.
 
اين چنين، آهن انقلاب، آبديده تر و مقاوم تر می شد و ورود هر روزه نسيم شهادت، رسالت را در يادها زنده می کرد.
اگر جنگ، عذاب بود و همه آرزوها بر آب، چگونه به دقت، مثلت زر و زور و تزوير را نشانه می شد گرفت؟ استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق يافت و  اين گونه حضرت روح الله، عقبه فکری اش را استوار کرده بود. جنگ، ترويج جنايت نبود، بلکه تاکيد رشادت بود، آن هم در همه عرصه ها؛ از نفس و مال و قدرت و... نه يک درگيری ساده فيزيکی با ادوات نظامي.
او می خواست اين ميراث را ماندگار کند (و کرد) چرا جهاد را می فهميد و حضور را بو می کشيد. می دانست، دريچه هايی برای رفتن گشوده شده و بايد جنگيد، تا رهيد. باز هم، همان سوال: و مگر اينها را در سايه دفاع می توان يافت؟
دردم از يار است و...
تازه نبايد چنين انديشيد که جنگی بود و در زمان ماضی تمام شد و حالا جنگی ديگر هست. جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنه ها و مرفهين بی درد، سال هاست که شروع شده و تمامی ندارد.
  حتی
اگر نامش را تغيير دهيم، از معنا تهی نمی شود. هر چه هم که بکوشيم و بخواهيم. ولی... ولی شايد راه های ديگري(وبهتري) هم باشد که اگر نشد معنا را ستاند و واژگونه اش کرد، حداقل سازی ديگر کوک کرد و راهی ديگر رفت؛ همان اتفاقی که در شرف وقوع است؛ داستانی که مسير داستان را عوض کرده است و دارد سر از ناکجا آباد، سياهی و ناميدی در می آورد؛ آن هم به دست متهمان وادادگی و ترسويی بلکه حاضران و خالقان حماسه.
خسته و دنبال راه نو و به دنباله عبور از کليشه ها. بهانه کار هم، بازانديشی و واقع نمايی و نقد جنگ به دست داده است.
اول قرار نبود بسوزند عاشقان
در اين ورطه، ديگر مجادله بر سر دفاع و جنگ نيست. برخی آمده اند و مدام از رانندگان مشروب خوار متحول شده، ثروت اندوزان مال مردم خوار، ديوانگان گوشه آسايشگاه و... حرف زده اند و در تحليل خود، قصد کرده اند دريچه های نويی به روی مخاطب بگشايند.
 
پای حرفشان که می نشيني، از روايت غيرشورآفرين و فاقد حماسه دفاع می کنند و می گويند بايد همه واقعيت را تاباند؛ حالا چه مهم، که ماجرای کشته شدن غواصی در شب عمليات باشد يا عشق پسرکی به دخترکی در ميان کوه يا چيزهای ديگر.
مدافعان نيز تطور ادب و هنر غرب در نسبت با جنگ دوم ملل را پيش می کشند که چگونه در ميانه دهه های 60 و 70 و 80، ضدجنگ شد و اکنون در رجعتی آشکار، روح دليری را می ستايد. و آنچه را در شرف وقوع است يک تغيير تدريجی می نامد که آتيه اش بازگشت به اصل است.
ساحل بهانه ای است، رفتن رسيدن است
نه آنکه پای استدلاليان چوبين بود، بلکه قياس شان مع الفارق و ره زن! گويی ما هم برای يکي،دو کيسه زر و اندکی زمين و ارثی از مستعمرات، پای در جنگ گذاشته ايم و می خواستيم پوزه خرس شرقی را در ويتنام به زمان بماليم و... که حقمان است تا هر درشتی را به نام نقد و سيادت از واقعيت، به جنگ نسبت دهند.
 
نه! اشتباه نشود؛ حرف بر سر اصالت جنگ و عصمت جنگ آوران نيست، ولی مقصد از پيش معلوم است و قصدمان پيچيدن نسخه غربی هاست(باز هم بی توجه به بر و بوم خودمان.)
معلوم است که چه نتيجه ای به بار خواهد آمد. سرورانی که روزگاری برترين و والاترين معانی جنگ را در دل آثار خود تابانده اند و به يادگار گذاشته اند، حالا جای خود را در زمين بازی عوض کرده اند و نعل وارونه می زنند.
 
اتهام بزرگی است؟ نه، حقيقتی است تلخ، چون آنان با حافظه قديم خود برای نسلی فاقد و فارغ همه آن دغدغه ها می نويسند و می سازند و... و اصلا چيزی در انتها بر جای نمی ماند که شوق آفرين و برانگيزاننده باشد؛ می شود يک ماجرای پر کشش داستانی که می تواند در هر جای جهان رخ بنماياند؛ نه با نگاهی فراملي، بلکه در حد و حدود مناسبات زمينی و معادلاتش.
موجيم که آسودگی ما عدم ماست
اينجا مدام تاکيد و تصريح و تلويح به فسانه زدايی از جنگ است. گويی همان زبان پر ايهام حاج کاظم فقط به کار می آيد و جز او،  اين حرف، خريداری ندارد. مداوم بر  اين اصل تاکيد می شود، آنچنان که افسانه ای بوده و داستان های قهرمانانه اش را بايد کناری گذارد و دوباره در گفتمانی انتقادی بازخوانی اش کرد. تا چه؟ خدا می داند!
انگار همه دروغ به هم بافته اند و اين وظيفه تاريخی برخی است که افسون زدايی را (بر سبيل سم زدايي) وجه همت خود قرار دهند و اگر اثری می آفرينند، حتما و حتما از همين زاويه باشد. افسوس که نه قياس با فرنگ، آرامش بخش و اطمينان ساز است و نه اميد به اميدی به سياستگذاران است.
 
آنچه تنها مايه تسلی است، صداقت مدعيان اين دگر انديشی است که کورسويی از تعالی و حفظ و نشر آثار جنگ را در دل روشن می کند.

 

 آری ، آری  هفته دفاع گرامی باد ، گرامی باد ، گرامی باد ...   

 

برگرفته از سایت   . www.almahdi_aj.ir ""

دسته بندی :
مقالات و نکات فرهنگی

خبر های مهم

نمایشگر دسته ای مطالب

27 08 2022

ترجمه کتاب سیستم ها و تجهیزات تکنولوژی فرایند توسط عضو هیات علمی دانشگاه گیلان

کتاب سیستم ها و تجهیزات تکنولوژی فرایند ترجمه دکتر ناز چائی بخش لنگرودی عضو هیات علمی گروه شیمی دانشگاه گیلان و لیلا ارشادی افشار، ریحانه رحیم‌پور لنگرودی و سید مهدی میرباهوش توسط اداره چاپ و نشر دانشگاه گیلان منتشر شد. این کتاب ترجمه چاپ سوم این اثر تألیف دکتر چارلز ای توماس است که نتیجه سال‌ها تحقیق وی در زمینه تکنولوژی فرایند و آموزش تکنسین‌ها و کتابی منحصربه‌فرد برای تقویت استراتژی‌های یادگیری دانشجویان است. این کتاب شامل موضوعات کاربردی مورد استفاده در صنایع بوده و در آن با استفاده از تصاویر و دیاگرام‌های مفید و اطلاعاتی کاملاً به‌روز در زمینه سیستم‌ها و تجهیزات صنعتی، به افزایش اطلاعات و دانش مخاطبین پرداخته شده است. این کتاب با توجه به مطالب مندرج در آن، مرجع بسیار خوبی برای تکنسین‌های شاغل در صنایع و افرادی است که در حال یادگیری اصول و مفاهیم تکنولوژی فرایند هستند تا به آسانی با سیستم ها و عملیات واحدهای فرایندی نظیر مبدل‌های حرارتی، برج‌های خنک‌کن، برج های تقطیر، دیگ‌های بخار، ابزار دقیق، کوره‌ها، راکتورها و ... آشنا شوند. همچنین این کتاب به‌عنوان یک کتاب درسی برای دوره کارشناسی در رشته‌های مهندسی توصیه می‌شود.  

09 08 2022

موفقیت نشریات علمی دانشگاه گیلان در آخرین ارزیابی کمیسیون نشریات وزارت علوم

بر اساس آخرین ارزیابی و رتبه بندی صورت گرفته توسط کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 1400، از مجموع 18 نشریه علمی دانشگاه گیلان، 3 نشریه علمی موفق به کسب رتبه "بین المللی" و 2 نشریه موفق به کسب رتبه "الف" شده اند؛ همچنین 12 نشریه علمی حائز رتبه "ب" شده و  یک نشریه رتبه "ج" را به دست آورده است. شایان ذکر است دو نشریه Caspian Journal of Environmental Sciences (CJES) و Journal of Mathematical Modeling (JMM) برای دومین سال متوالی موفق به کسب رتبه "بین المللی" شده و نشریه "علوم و تحقیقات بذر ایران" برای سومین سال متوالی رتبه "الف" را از آن خود کرده است، همچنین نشریه "تحقیقات تولیدات دامی" برای دومین سال متوالی رتبه "الف" را به دست آورده و نشریه انگلیسی زبان Journal of Algebra and Related Topics برای اولین بار مورد ارزیابی کمیسیون قرار گرفته و رتبه "بین المللی" را کسب نموده است. روابط عمومی دانشگاه گیلان این موفقیت علمی را به کلیه دست اندرکاران، عوامل اجرایی، اعضای گروه دبیران نشریات فوق الذکر و جامعه دانشگاهی دانشگاه گیلان تبریک می گوید.   قابل ذکر است علاقه مندان می توانند با مراجعه به نشانی اینترنتی https://journals.guilan.ac.ir اطلاعات تکمیلی در خصوص هر یک از نشریات را دریافت نمایند.

25 07 2022

قرار گرفتن دانشگاه گیلان در میان برترین های نظام رتبه بندی موضوعی ISC

مؤسسه استنادی علوم و پایش علم و فناوری (ISC)، رتبه بندی دانشگاه های جهان را در سال 2021 بر اساس حوزه های موضوعی منتشر نمود. در این رتبه بندی 42 دانشگاه از ایران حضور دارند که در حوزه های مختلف موضوعی حائز رتبه شده اند. رتبه دانشگاه گیلان بدین قرار است: حوزه علوم کشاورزی (600-501)، ریاضیات (700-601)، مهندسی عمران (300-251)، مهندسی مکانیک (350-301)، مهندسی مـواد ( 700-601) و کشاورزی، جنگلـداری و شیلات ( 300-251). در این رتبه بندی، کلیه حوزه های موضوعی در 6 رده اصلی و  39 زیر رده قرار می گیرد. 6 رده اصلی در این نظام رتبه بندی عبارت است از: علوم طبیعی، مهندسی و فناوری، علوم پزشکی و بهداشت، علوم کشاورزی، علوم اجتماعی و علوم انسانی. در رتبه بندی موضوعیISC، دانشگاه های هدف به منظور رتبه بندی در هر حوزه موضوعی، دانشگاه هایی هستند که به لحاظ تعداد انتشارات در آن حوزه جزو 700 دانشگاه اول جهان باشند و در بازه زمانی سه ساله، حداقل 150 مدرک در هر حوزه موضوعی منتشر نموده و در پایگاه InCite ثبت شده باشد. این رتبه بندی بر اساس سه معیار کلی پژوهش (70 امتیاز) ، فعالیت های بین المللی (15 امتیاز) و نوآوری(15 امتیاز)  انجام می گیرد. معیار پژوهش به دلیل اهمیتی که دارد بیشترین وزن را به خود اختصاص داده است.