برگزاری راهپيمايی بزرگ در روز عيد سعيد فطر سال ١٣۵۷، سرآغاز حرکت خونين ١٧ شهريور همان سال به شمار می رود. در اين روز که مصادف با سيزدهم شهريور بود، مردم در شهرهای خمين، تهران، قم، کرج، ايلام و چند شهر ديگر، پس از برگزاری نماز عيد، به حرکت درآمدند و شعارهای دينی و کوبنده بر ضد رژيم سردادند. امام خمينی (ره) به مناسبت عيد سعيد فطر اعلاميه ای منتشر کرد و در آن خطاب به ملت ايران فرمود:
«مردم مسلمان ايران به دنبال برگزاری نماز عيد، دست به عبادت ارزنده ديگری زدند که آن فريادهای کوبنده عليه دستگاه جبار و چپاولگر، برای به پا داشتن حکومت عدل الهی است که کوشش در اين راه، از اعظم عبادات است و فدايی دادن در راه آن سيره انبيای عظام خصوصا نبی اکرم اسلام و وصی بزرگ او اميرمومنان است. ملت عظيم الشان ايران! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهيد که نمی دهيد. مطمئن باشيد به اميد خدا، پيروزی و سرافرازی نزديک است.»
جمعه خونين
در صبح جمعه، ١٧ شهريور سال ١٣۵۷، مردم تهران پس از ادای فريضة صبح، برای چهارمين روز متوالی از خانه ها بيرون آمده و سيل آسا روی به خيابانها آوردند. مرکز تجمع آنان ميدان ژاله (ميدان شهدای کنوني) بود. همين که مردم به خيابانها رسيدند، ناگهان با ديدن تانک ها و زره پوش های نظامی و مأموران مسلسل به دست حکومت، غافلگير شدند، ولی بدون اعتنا به سربازان، به حرکت خود ادامه دادند. از خيابانهای اطراف، سيل انبوه جمعيت با سردادن شعارهای انقلابي، به سمت ميدان ژاله در حرکت بود. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار، از زمين و هوا جمعيت را ناجوان مردانه، هدف رگبار مسلسل قرار دادند. در اين روز، جوانان بسياری جان خويش را از دست دادند و به خاطر به ثمر رسيدن نهال انقلاب اسلامي، به قربانگاه عشق و شهادت شتافتند. رژيم در حال فروپاشي، تعداد کل شهيدان ١٧ شهريور را ۵٨ نفر و مجروحان اين فاجعه را ۲٠۵ نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظيم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد. شمار دقيق قربانيان مظلوم حادثه ١٧ شهريور در ميدان شهدا هيچگاه مشخص نگرديد، ولی به يقين، اين رقم از چهار هزار تن افزون تر بود و يکی از بزرگ ترين فجايع تاريخ انقلاب به شمار می رود.
پيام رهبر کبیر انقلاب (ره)
حضرت امام خمينی (ره)، در ١٨ شهريور سال ١٣۵۷، با ارسال پيامی به ملت شريف و شجاع ايران، ضمن ابراز هم دردی با ملت، کشتار وحشيانه رژيم شاه را محکوم و دولت آشتی ملی را، دولتی تحميلی و غيرقانونی اعلام کردند. ايشان فرمودند:
«... چهره ايران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می خورد. آری اين چنين است راه اميرالمومنين علی (ع) و سرور شهيدان امام حسين (ع) ... ای کاش خمينی در ميان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می شد... نباید علما و روشنفکران ملت در زير چکمه دژخيمان خرد شوند تا مبادا کسی خيال آزادی به خود راه دهد. شما ای ملت محترم ايران که تصميم گرفته ايد خود را از شر رژيم شاه خلاص گردانيد، در رفراندمی که در سوم و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام داديد، به دنيا نشان داديد که رژيم شاه جايی برای خود در ايران ندارد... ١٧ شهريور مکرر عاشورا و ميدان شهدا مکرر کربلا و شهدای ما مکرر شهدای کربلا و مخالفان ما مکرر يزيد و وابستگان او هستند».
نماز عشق آن روز ميدان ژاله، مصلای عشق شد و جمعه، رنگ خون به خود گرفت. در آن روز، هزاران لاله در ميدان ژاله روييد و جوانان پاک دل و پاک سيرت راه شرافت و شهادت را برگزيدند و تيرهای بلا و گلوله های ظلمت را به جان و دل خريدند. آن روز، ميدان ژاله کربلای ايران بود و هزاران نمازگزار، نماز عشق را با خون وضو کردند و تا ملکوت پر گشودند. نام شهيدان ١۷شهريور، تا هميشه تاريخ، سرخ و يادشان همواره سبز است. پيشانی تاريخ، از نام بلند آنان می درخشد؛ مردانی که برای برپا نگه داشتن آرمانهای خويش و برای برافراشتن پرچم رهايی و آزادگي، همه توان خود را در طَبَق اخلاص نهادند و با مال و جان خود، در اين راه به جهاد برخاستند و با سلاح ايمان، به جنگ استبداد پهلوی شتافتند. شهيد، يعني: راز ماندگاری انسان در دل تاريخ! رازی که تقدير ازلی انسان های آزاده است؛ انسان هايی که جز ذات مقدس خداوند (جل جلاله)، به کسي، قدرتی و مقامی نمی انديشند و از آنچه دارند، به خواست خدا، دل می برُند. و شهادت، يعني: |
گذشتن از خاک و پيوستن به افلاک! گذشتن از رود و پيوستن به دريا! جاری شدن در دقايق ناب «جاودانگي»....
آن روز، «ميدان ژاله»، در انتظار عروج کسانی بود که در روز ازل، «قالوا بلي» گفته بودند؛ کسانی که آزادی و آزادگی را زندان و شکنجه و شهادت را به خفت زندگی با طاغوتيان، ترجيح می دادند و از دقايق ناب عاشورايی شدن، با آغوش باز استقبال می کردند.
آن روز هم مثل هميشه، «حق»، خود را در مقابل «باطل» می ديد؛ باطلی که جز به کشتن نمی انديشيد و حقی که جز به کشته شدن و شهادت! انگار درهای آسمان باز شده و عطر بهشت، از سمت آسمان می وزيد! پلکان هايی آکنده از نور، در ميدان ژاله گذاشته شده بود و تن های سرخ گداخته از گلوله ها، در آغوش پرندين فرشتگان، آرام می گرفتند.
گويی ميدان، در ازدحام «تصاوير» گم شده است؛ تصوير دستی که داغ بر پيشانی تاريخ می گذاشت! تصوير پايی که برهنه، رد خود را تا ابديت جاری می کرد! تصوير گلوله ای که صدای زمان را با تکثير خرده شيشه ها، در هم می آميخت! تصوير چکمه هايی که با رد پای خونين، فرياد آزادی را در کوچه های بن بست، خاموش کرد! تصوير لحظه هايی که با بوی باروت و اشک شهادت عجين شده بود!
سلام به روح پاک شهدای انقلاب اسلامي؛ شهدای سرافراز ١۷ شهريور سال ۵۷ و شهدای پر افتخار کربلای ايران! روحشان شاد و راهشان پر نور باد!